اخبار
ﺳﻪشنبه، 19 بهمن 1395
۶ گام برای حل مسائل مهم زندگی

۶ گام برای حل مسائل مهم زندگی

روانشناسی - می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.

«می خوام تغییر رشته بدم اما نمی دونم این کار درسته یا نه»، «یه درس افتاده دارم، نمی دونم باهاش چه کار کنم». «با برادرم مشکل دارم، نمی تونم حرفاشو بفهمم»، «جدیدا حس می کنم خیلی مضطربم و اضطرابم داره داغونم می کنه»، «تو محل کار با رئیسم به مشکل خوردم»، «می خوام کارمو عوض کنم ولی نمی دونم چطور» همه این جمله ها در واقع مشکلات ریز و درشتی هستند که ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیایند.

راستش را بخواهید، زندگی همه اش مشکل است. از طرف دیگر به قول کارل پور «زندگی سراسر حل مساله است». نمی خواهیم راه حل همه مشکل هایی که گفتیم را ردیف کنیم اما می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.

● گام اول
مهمترین مشکلات را انتخاب کن!
برای اینکه بتوانید مهمترین مشکلات زندگی فعلی تان را انتخاب کنید باید قبلش یک فهرست از مشکلاتتان بنویسید. راستش بعضی ها حتی از این کار هم میترسند و می گویندنکندلیستم طولانی شود و خودمبفهمم که چقدر مشکل دارم! از این طولانی شدن نترسید. مشکلاتتان را که نوشتید، یک جدول «دامنه شدت مشکلات» رسم کنید. از اسمش معلوم است چه جور جدولی است دیگر!
شما باید از یک تا ده به مشکلاتتان «نمره شدت» بدهید. شدیدترین مشکلات آنها هستندکه تعادل روان شناختی شما را به هم زده اند ودر حوزه های بیشتری از زندگی شما اختلال ایجاد کرده اند. مثلا مشکلی مثل اخراج شدن از دانشگاه هم عزت نفس شما را پایین می آورد، هم آینده ذهنی شما را خراب می کند و هم باعث می شودشما از محیط حمایت کننده ای که به آن عادت کرده بودید دور شوید.
اینگونه مشکلات نمره های بالاتری می گیرند اما مشکلات کوچکتر معمولا فراگیرتر هستند و فعلا از درجه اهمیت کمتری برخوردارند. مثلا نوسانات کوچک در نمره های پایان ترم. مشکلاتی که ضروری هستند یعنی اگر تا یک زمان مشخص حل نشوند باعث مشکلات دیگر می شوند، نمره بالاتری می گیرند. حالا مهمترین مشکلتان را انتخاب کنید و بروید به مرحله بعد.
مثلا: فکر کنید که همزمان هم مادر شما مریضی حادی گرفته است و باید او را بستری کنید، هم شب یکی از امتحان های پایان ترم است و باید درس بخوانید، هم دختر خاله – یا حالا گیر ندهید پسر خاله (!) – تان دلش گرفته و می خواهد با شما درد دل کند وهم یک کار اداری عقب افتاده دارید که بهتر است فردا انجامش دهید. به نظرتان کداممشکل اولویت بالاتری دارد؟ (۲ نمره!)

● گام ۲
مشکلات را تعریف کن!
مشکلات کاری، مشکلات حقوقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات ارتباطی، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، شاید این عبارت ها به درد تقسیم بندی های خسته کننده همایش های اداری بخورد اما وقتی آدم خودش است و خودش«من مشکل تحصیلی دارم» هیچ به دردش نمی خورد. چون این جمله آنقدر کلی است که چیز خاصی درباره مشکل ما حتی به خود ما نمی گوید اما اگر به جای این جمله مبهم مشکلتان را دقیق و با جزییات تعریف کنید تکلیفتان با خودتان معلومتر است.
مثلا: این جمله یک مشکل دقیق تحصیلی است: «نمره درس «زبان عمومی» این ترم من برای دومین بار زیر ۱۰ شده و چون این درس پیش نیاز زبان تخصصی است، من نمی توانم ترم آینده با همکلاسی های خودم زبان تخصصی را بگذرانم.»

● گام ۳
راه حل ها را ردیف کن

حالا وقت رفتن به مرحله راه حل هاست. برای مشکلتان هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را بنویسید. مهم نیست که این راه حل ها خنده دار یا غیرمنطقی باشند. در این مرحله تعداد راه حل ها مهم است و نه کیفیت آنها. برای زیاد شدن تعداد این راه حل ها می توانید از چند رفیق شفیق، یا متخصص مشکلتان، یا اینترنت، یا کسانی که در مشکلتان تجربه داشته اند و خلاصه هر منبع راه حل دهی استفاده کنید. این مرحله اسمش «بارش فکری» است و تا می توانید باید ببارید تا لیست تان طولانی تر و طولانی تر شود.
مثلا: برای مشکلی مثل افتادن یک درس تخصصی در آخرین ترم تحصیلی لیست زیر می تواند حاصل یک بارش فکری جانانه باشد:
معرفی به استاد گرفتن همان درس در ترم آینده
التماس به استاد برای دادن نمره
بالکل بی خیال شدن تحصیلات
لابی زدن با یکی از بچه های درسخوان استاد خوشحال کن برای واسطه شدن
اعتراض قانونی به نمره
گرفتن درس به صورت مهمان در یک دانشگاه دیگر
گرفتن درس به صورت کاملا معمولی در ترمآینده

● گام ۴
عیب و حسن راه حل ها را بنویس؟
حالا شما هستید و یک لیست طولانی راه حل. هیچ کدام از راه حل ها را خط نزنید. یک جدول سه ستونی بکش. توی ستون اولش راه حل ها را بنویس و ستون های بعدی را بگذار برای عیب و حسن هر کدام از این راه حل ها. یادتان باشد که دقیق در مورد هر کدام از راه حل ها فکر کنید و ببینید برای شما، خود شما، چه عیب و چه حسنی دارد. یادتان باشد که امکانات شما – چه امکان مالی، چه امکان روانی – مثل هوش شما، استقامت شما، ریسک پذیری شما و ... – با امکانات دیگران فرق دارد. پس بر اساس داشته های خودتان برای هر کدام از راه حل ها عیب و حسن بنویسید.
مثلا: برای راه حل هایی که در مرحله قبل آمد می توانید یک جدول عیب و حسن بکشید. مثلا حسن التماس کردن به استاد می تواند این باشد که احتمال دارد استاد دلش برایتان بسوزد ونمره بدهدو شما فارغ التحصیل شوید اما عیبش این است که هم ممکن است سنگ روی یخ شوید و هم التماس کردن عزت نفستان را پایین می آورد. یا حسن معرفی به استاد گرفتن این است که لازم نیست بروید سر کلاس ها اما عیبش این است که به هر حال فارغ التحصیل شدنتان یک ترم بیشتر طول می کشد.

● گام ۵
به عیب وحسن ها نمره بدهید
ساده ترین کار برای نمره گذاری این است که تعداد بدی ها و خوبی های هر راه حل را با هم مقایسه کنید اما روش بهتر آن است که برای هر کدام از عیب ها و حسن ها ضریب در نظر بگیرید. یعنی ممکن است برای شما یک عیب، خیلی عیب بزرگی باشد و یک حسن، خیلی حسن کوچکی.
پس می توانید ضریب بگذارید و از ۱+ تا ۳+ برای حسن ها و از ۱ تا ۳ برای عیب ها در نظر بگیرید. حالا برای هر کدام از راه حل ها، نمره های مشخص مثبت و منفی دارید. این نمره ها را با هم جمع بزنید و ببینید که بهترین نمره مال کدام راه حل است. جمع زدن منفی و مثبت با هم را که بلدید؟ به همه راه حل ها نمره بدهید و آنها را اولویت بندی کنید.
مثلا: برای همان مثال مرحله ۳ و راه حل التماس کردن به استاد «کم شدن عزت نفس» برای یک نفر ۳ نمره منفی دارد و برای یک نفر دیگر فقط ۱ نمره منهفی. از طرف دیگر احتمال قبول کردناستاد و فارغ التحصیل شدن هم برای یک نفر ۳ نمره مثبت دارد و برای یک نفر دیگر ممکن است ارزش مثبت کمتری داشته باشد. حالا فکر کنید که هم احتمال سنگ روی یخ شدن و هم پایین آمدن عزت نفس ۳ نمره منفی و احتمال قبول کردن استاد هم ۳ نمره مثبت بلگیرد، حاصل جمع ۳ نمره منفی است و باید ببینید که در جدول اولویت بندی کجا قرار می گیرد.

● گام ۶
حل ها را عملی کن!
خیلی اتفاق ها هستند که ما موقع نمره دادن یا نوشتن راه حل ها به آنها فکر نکرده ایم. این اتفاق ها در عمل می افتند و در واقع محک واقعی راه حل های ما هستند. برای همین اگر راه حل اولویت ۱ را به کار بردید و دیدید در عمل جواب نمی دهد، می توانید به راحتی راه حل شماره دو را انتخاب کنید و به همین ترتیب.
یادتان باشد که بعضی از راه حل ها را می شود با هم ترکیب کرد و بعضی ها را می توان پشت سر هم به کار برد. مثلا هم می شود اعتراض گذاشت و هم التماس کرد تازه اگر اینها نشد معرفی به استاد گرفت. سعی کنید راه حل ها را با حوصله و انرژی پیش ببرید. به هر حال تلاش خود شما هم بخشی از واقعیت است دیگر.
مثلا: فکر کنید که گرفتن درس به صورت مهمان بالاترین نمره را در جدول اولویت بندی شما گرفته است. احتمالا شما به میزان سخت گیری استادی که در دانشگاه میزبان آن درس را تدریس می کند، جو کلاس و حتی قوانین خاص داخلی دانشگاه مهمانفکر نکرده اید. چیزهایی که در عمل پیش می آید.

منبع: بیتوته