مقالات مشاوره تحصیلی و آموزشی
چهارشنبه، 05 اسفند 1394
پرخاشگری در کودکان و نوجوانان

پرخاشگری در کودکان و نوجوانان

یکی از عواطف متداول کودکان و نوجوانان خشم است که در اثر برخورد آنها به مانعی که بر سر راه هدفشان قرار گیرد حاصل می‌شود و به پرخاشگری که یک واکنش عمومی به ناکامی امیال است منجر می‌گردد. سال‌هاست که محققان به اهمیت پرخاشگری کودکان و نوجوانان در پیش بینی مشکلات سازگاری روانی_ اجتماعی آینده آنها پی برده‌اند و به همین دلیل پژوهش‌های زیادی نیز برای درک عوامل موثر بر شیوع رفتار پرخاشگرانه در کودکان و نوجوانان انجام شده است.
مطالعات انجام شده در فرهنگ‌های مختلف نشان داده است درصد قابل توجهي از كودكان سنین مدرسه و قبل از مدرسه دچار مشكلات رفتاری هستند. مشكلات رفتاری، مشكلات فردی و اجتماعي فراواني را به وجود مي‌آورد. كودكان مبتلا به اختلالات رفتاری خانواده، آموزشگاه و اجتماع را با مسايل و دشواری‌های گوناگوني مواجه مي‌كنند و آن‌ها را نیز در برابر آشفتگي‌های رواني اجتماعي دوران نوجواني و حتي بزرگسالي آسیب‌پذير مي‌سازند. پژوهش‌های مختلف نشان مي‌دهد كه تقريباً 35 درصد كودكان و نوجوانان در طول زندگي خود يک اختلال روانپزشكي قابل تشخیص را تجربه خواهندكرد.
قبل از همه چيز بايد ديد پرخاشگري چيست و چه صورت‌هايي دارد و زمينه و منشاء آن چه مي‌باشد؟ از نظر علمي، پرخاشگري يك گرايش در فرد است كه به صورت زدن، شكستن و ويران كردن خود را نشان مي‌دهد. خشم، هیجاني است كه بیشتر از همه در مورد آن صحبت شده ولي كمتر از همه در مورد آن مطالعه شده است. خشم به صورت يک حالت هیجاني دروني با افكار ناخوشايند با فراواني و شدت متغیر تعريف مي‌شود كه غالباً با ادراكات نادرست، برانگیختگي جسمي و تمايل فزاينده برای انجام رفتارهای كلامي و يا حركتي كه از لحاظ فرهنگي ناپسند است، مشخص ميشود خشم معمولاً با يک محرك بیروني شروع مي‌شود، امري است كه فرد به عنوان عكس العمل از خود بروز مي‌دهد، به گونه‌اي كه بايد گفت مناسب عمل و يا رفتار طرف مقابل نيست. ظاهرا اين امر نشان دهنده يك شورش و انقلاب در درون فرد است كه او قادر به رفع و جبران آن نمي‌باشد و ناگزير آن را با پرخاشگری ابراز می‌کند.
نوجوانان پرخاشگر نسبت به نوجوانان غیرپرخاشگر، به احتمال بیشتری از سوی همسالان طرد مي‌شوند، مرتكب جرم مي‌شوند، خصوصیات رفتارضداجتماعي از خود نشان مي‌دهند، خشونت را در خانه تجربه مي‌كنند،گرايش به خودشیفتگي دارند، درجات تحصیلي پايین‌تری دارند و درگیر سوءمصرف مواد مي‌شوند.
عصبانیت و پرخاشگری عمدتاً بر اثر باورها و حرفهايي كه درباره اتفاقات بد به خودمان مي‌زنیم، به وجود مي‌آيند به همین دلیل وقتي عصباني مي‌شويم بايد از خودمان بپرسیم »آیا خودم عامل عصبانیتم هستم يا ديگری؟» ديگران فقط مي‌توانند با فعال كردن يا تحريک باورهای نامعقول خود، ماشه عصبانیت را بچكانند. با ريشه كن كردن باورها و گفتگوهای نامعقول خود، می‌توانیم عصبانیتمان را كم كنیم. تا زماني كه شخص ديگران را عامل عصبانیت خود بداند، نمي‌تواند عصبانیت خود را كنترل كند.
علل خشونت و پرخاشگری در کودکان
عوامل يادگيري

  پرخاشگري همانند ساير شكل هاي پيچيده‌ي رفتار اجتماعي تا حد زيادي از طريق تجربه‌ي مستقيم با مشاهده‌ي رفتار ديگران آموخته مي‌شود. نمونه‌ي يادگيري در كودكي ديده مي‌شود كه براي به دست آوردن چيزي پا بر زمين مي‌كوبد و دادو فرياد مي‌كند تا چيزي كه مي‌خواهد به دست آورد.  اگر اين كودك چندين بار با استفاده از اين روش به مقصود خود برسد. يعني از پرخاشگري پاداش مي‌بيند. اگر يك بزرگسال نيز چندين بار بر اثر خشونت و تهديد و خواستن حق السكوت و نظاير آن با پرخاشگري مقصود خود را حاصل نمايد اين صفت در او تقويت خواهد شد.
عوامل مربوط به والدین
روش تنبیهی و خشن که وجه مشخصه آن پرخاشگری کلامی و جسمانی شدید با بروز رفتار پرخاشگرانه و غیرانطباقی در کودک ارتباط دارد. وضعیت آشفته خانه با اختلال سلوک(که توضیح داده خواهد شد) و بزهکاری مرتبط است. طلاق به خودی خود یک عامل خطرساز محسوب می‌شود، ولی تداوم خصومت، نفرت و دلخوری بین والدین مطلقه می‌تواند در بروز رفتارهای پرخاشگرانه نقش مهم‌تری داشته باشد. آسیب‌های روانی والدین، کودک آزاری و مسامحه الب در بروز اختلالات پرخاشگرانه نقش دارد. جامعه ستیزی، وابستگی به الکل، و سوء مصرف مواد در والدین با بروز اختلال سلوک در کودکانشان ارتباط دارد. بسیاری از چنین والدینی خود قربانی طرز تربیت والدین خویش بوده اند و گرایش به خشونت و بدرفتاری دارند و یا غرق در تامین نیازهای خود هستند.
وجود الگوهاي نامناسب
  یكي از نيازهاي اجتماعي افراد داشتن الگو در زندگي است.  انسان‌ها علاقه دارند رفتار و كردار خود را مطابق كسي كه مورد علاقه‌ي آنها است انجام دهند و چنين كسي را راهنماي زندگي خود بدانند.  بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه بيشتر كودكان خشن والدين خشني داشته‌اند، يعني علاوه براينكه كودكان مذكور از محبت مناسب و لازم برخوردار نبوده‌اند از الگوهاي پرخاشگري موجود در خانواده نيز تاثير پذيرفته‌اند. رفتار خشونت‌آميز خانواده پيامدهاي نامناسبي در تربيت كودكان بر جاي مي‌گذارد.
تاثير رفتار پرخاشگرانه
برخي از افراد نه تنها پرخاشگري و زور گويي را تقبيح نمي‌كنند بلكه آن را نشانه‌ي شهامت و قدرت مي‌دانند. اين افراد در كنار اعمال پرخاشگرانه‌ي خود و ديگران آن را مثبت، موجه و حقي لازم مي‌دانند. در كنار تاثيري كه رفتار پرخاشگرانه‌ي والدين بر كودك مي‌گذارد كودك در ارتباط با ديگر افراد خانواده يا خارج از آن خانواده نيز به آثار كار ساز پرخاشگري مي‌پردازد. بنابراين مي‌بينيم كه پرخاشگري در محيط خانواده چه ميان پدر و مادر چه بين والدين و فرزندان يا ميان فرزندان با يكديگر مي‌تواند زمينه‌اي براي پيدايش يا تشديد پرخاشگري باشد. اين زمينه هنگامي كه رفتار پرخاشگرانه مورد تاثير يا تشويق قرار مي‌گيرد شدت مي‌يابد.
تشويق رفتار پرخاشگرانه
گاه با والدين و مربياني رو به رو مي‌شويم كه به بهانه‌ي آموزش دفاع از خود به كودك مي‌گويند:« نباید از كسي كتك بخوري، اگر از كسي كتك بخوري تو را خواهيم زد. نبايد تو سري خور شوي.»  مساله‌اي كه بيشتر اين نوع برخوردها را پيش مي‌آورد آن است كه والدين با نيتي موجه و مفيد، ولی با روش نادرست دفاع از خود را به كودك خود آموزش می‌دهند و وی را به پرخاشگري بي مورد تشويق مي‌كنند.
بازی‌های کامپیوتری خشن و رفتارهای خشونت بار در طول چند دهه گذشته بازی‌های رایانه‌ای خشن در میان کودکان و نوجوانان رواج یافته است. مرور اخیر منابع مربوط به تاثیرات بازی‌های رایانه‌ای خشن بر روی کودکان و نوجوانان، نشان داد این بازی‌ها با عاطفه پرخاشگرانه، برانگیختگی فیزولوژیک و رفتارهای پرخاشگرانه ارتباط دارد. بر همین مبناست که گفته می‌شود هرچه میزان محدودیت فعالیت بیشتر باشد، میزان اشتغال خاطر با مطالب خشونت بار نیز بیشتر می‌شود.
اختلالات رفتار ایذایی
پرخاشگری در مواردی می‌تواند یک اختلال محسوب شود و مشکلاتی را برای نوجوان و اطرافیان وی فراهم کند. و بخصوص در صورت عدم درمان می تواند آینده نوجوان را با مخاطرات زیادی روبرو کند.
این اختلالات می‌تواند شامل اختلال نافرمانی مقابله‌ای، سلوک، اختلال انفجاری متناوب، اختلال بی‌نظمی خلق اخلالگرانه و سایر اختلالات کنترل تکانه باشد. ضمن اینکه پرخاشگری می‌تواند از علائم اختلالات دوقطبی و افسردگی در کودک یا نوجوان نیز باشد. از آنجا که توضیح کامل این اختلالات در این مقاله نمی‌گنجد، تنها به توصیف دو اختلال اول می‌پردازیم. در صورت مشاهده علائم این اختلالات در کودک یا نوجوان خود حتما به روانشناس مراجعه کنید و از وی راهنمایی بخواهید.
اختلال نافرمانی مقابله‌ای
در این اختلال، از کوره دررفتن‌های کودک، عدم رعایت مقررات، سرپیچی از قوانین و رفتارهای مقابله جویانه در مقایسه با سایر کودکان همسن، فراتر از حد انتظار است. غالبا با بزرگسالان به مشاجره می‌پردازد. غالبا فعالانه از درخواست‌های بزرگسالان یا مقررات سرپیچی کرده و حاضر به همکاری نیست. به صورت عمدی موجب ناراحتی دیگران می‌شود، به خاطر اشتباهات یا سوء رفتارهای خود دیگران را سرزنش می‌کند. بسیار زودرنج بوده و از دست دیگران زود ناراحت می‌شود. غالبا دلخور و عصبانی است. غالبا کینه توز یا انتقامجو است. آشفتگی رفتاری موجب اختلال چشمگیری در عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا شغلی می‌شود.
اختلال سلوک
کودکان دچار اختلال سلوک ممکن است در چهار زمینه زیر رفتارهایی بروز دهند:
پرخاشگری جسمانی یا تهدید صدمه به دیگران، تخریب اموال دیگران یا خود، دزدی یا فریبکاری و نقض مکرر قواعد متناسب با سن.  این اختلال مجموعه پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل می‌گیرد و غالبا مشخصه آن پرخاشگری یا تجاوز به حقوق دیگران است. نسبت به حیوانات سنگدل است، اغلب قلدری کرده و دیگران را تهدید می‌کند. نسبت به دیگران قساوت جسمی نشان می‌دهد. عمدا دست به تخریب وسایل می‌زند. دست به دزدی می‌زند. بدون اجازه والدین شب‌ها بیرون از خانه می‌ماند. از خانه یا مدرسه می‌گریزد. توجه کنید که وجود این علائم باید بیش از یک سال در نوجوان یا کودک وجود داشته باشد و لازم نیست همه علائم در یک فرد دیده شود. وجود برخی از این علائم هم می‌تواند نشان دهنده این اختلال در فرد باشد. این اختلال می تواند پیش از ده سالگی یا حتی پس از هجده سالگی نیز بروز پیدا کند.
روش‌های درمان پرخاشگری
همانطور که ذکر شد، اگر پرخاشگری کودک یا نوجوان به حدی است که موجب آسیب رساندن به اشیا یا افراد می‌شود، و یا اینکه خلق او در اکثر روزها افسرده و خشمگین است، همچنین اگر جنجال و پرخاشگری کودک در طی روز یا هفته بارها تکرار می‌شود، لازم است که برای رفع مشکل از یک روانشناس کمک بخواهید، در غیر اینصورت می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید:
فيلم‌ها و تصاوير و روزنامه‌هاي كودك را به دقت انتخاب كنيم.
الگوهايي را در اختیاركودك بگذاريم كه غير پرخاشگرانه باشند.
همراه با كودك برنامه‌هاي تلويزيوني را ببينيم و صحنه‌هاي پرخاشگرانه آن را تفسير كنيم.
همدلي را افزايش دهيم. آگاهي كودك را نسبت به رنجي كه بر اثر پرخاشگري او در افراد يا حيوانات به وجود مي‌آيد افزايش دهيم تا از پرخاشگري او كاسته شود.
 همراه با كودك به مشاهده فيلم‌هاي تلويزيوني بپردازيم و برنامه‌اي خشونت‌آميز را مورد تفسير قرار دهيم.
 كودكان را از هيجانات عاطفي‌شان نجات دهيم. مثلا رفتارهاي آرام آن‌ها را از فعاليت‌هاي فيزيكي مكرر آنها ممتاز سازيم. حركات جسماني خلاق آن‌ها را مورد تشويق قرار دهيم(. مانند دويدن، توپ بازي، دوچرخه سواري، نويسندگي، موسيقي و هنر (گفتگو  مي‌تواند كمك كننده باشد).
 مباحث گروهي يا خانوادگي را كه تاكيد بر همكاري با ديگران دارد به كار گيريم.
 همكاري، مسئوليت و پيگيري مسائل مورد علاقه و دادن مسئوليت به كودكان را تشويق كنيم.  اين عمل آن‌ها را قادر خواهد ساخت كه طعم موفقيت را بچشند. (مانند پيام‌رساني يا بايگاني مطلب) اما مسئوليت و تكاليف سنگين به كودك واگذار نكنيم.
 به كودك توجه شود و بين اعضاي خانواده رابطه صميمي برقرار گردد.
 نقايص كودك به ويژه در جمع بيان نگردد.
 كودك، بازي‌هاي خشونت آميز انجام ندهد.
 به كودك توجه افراطي نشود و هنگام عصبانيت با او جر و بحث نشود.
 پرخاشگري كودك بايد از همان سال‌هاي اول زندگي كنترل شود تا در سال‌هاي بعد به صورت عادت در نيايد.
 ناكامي‌ها و محروميت‌هاي كودك تا حد ممكن برطرف شود.
 با كودك قراردادي رفتاري ببنديم كه براي رفتارهاي مطلوبشان جايزه دريافت كند و نتيجه اعمال مطلوب را نيز ببيند و رفتارهاي پسنديده و ناپسند را به طور واضح تشريح كنيم، چرا كه كودكي ميل به خشونت، نياز به عشق، توجه، پذيرش، تشويق، صبوري، گوش دادن دارد و ما بايد به او كمك كنيم.

تهیه و تنظیم: واحد مشاوره دفتر مرکزی مبتکران

جستجو