خانه
پرسش های متداول
تماس با ما
Toggle navigation
خانه
آشنایی
درباره شرکت مبتکران
رزومه شرکت مبتکران در یک نگاه
درباره مدیرعامل
افتخارات
پرسش های متداول
تماس با ما
About us
فروشگاه
مویدو
میچکا
بسته آموزشی
ثبت نام آزمون
معرفی خدمات آموزشی
آزمون های تشریحی
آزمون های دوره ای
آزمون تفکیکی
خدمات مشاوره
آزمون های تیزهوشان
آزمون های توصیفی
نمایندگی ها
نمایندگی های فروش و پخش کتاب
نمایندگی های آزمون
سفارش کتاب از مدارس
جذب نمایندگی آزمون
تور های آموزشی
تماس با واحد ارتباط با مدارس
تماس با واحد نمایندگی ها
پنل ارسال پیامک نمایندگی ها
پرتال آزمون
ثبت نام آزمون
فرصتهای شغلی
جستجو
اخبار
شنبه، 02 دی 1396
[ARTICLELINKWITHOUTTITLE]
چگونه فرزند مسئولیت پذیر پرورش دهید؟
فرزندمان را زرنگ و پرکار تربیت کنیم
هر پدر و مادری تلاش می کند تا بهترین چیزها را برای فرزندانش فراهم کند، به این امید که با این چیزها سرمایه زندگی آتی او را تأمین کند. اما آیا واقعاً تا به حال به این فکر کرده اید که بهترین سرمایه ای که می توانید برای آینده فرزندانتان باقی بگذارید، چه سرمایه ای است؟
از «سر» مایه تا «سرمایه»
اگر می خواهید فرزندان «سرمایه داری» داشته باشید، بی تعارف باید برای آنها از «سر» مایه بگذارید! برای این کار نیازی نیست که پول زیادی داشته باشید، چون همانطور که در اطرافتان دیده اید اکثر فرزندان آدم های سرمایه دار، مدیران خوبی برای میراث هایشان نمی شوند. همچنین ضروری نیست که لزوماً بچه هایتان را مدام از این کلاس به آن کلاس روانه کنید. تنها کاری که باید انجام بدهید این است که خودتان «سر» مایه دار باشید. اما چگونه می شود «سر» مایه دار شد و فرزندانی «سرمایه دار» تربیت کرد؟
راز «سر مایه دار» شدن
در تصور اغلب ما «سرمایه داران» کسانی هستند که بالأخره یک جورهایی دستشان در جیب دیگران بوده است. البته از آنجا که تفکر «همه این طوری هستند» یکی از عمده ترین خطاهای فکری است، نمی توانیم بپذیریم که واقعاً همه ثروتمندان این گونه باشند. از دیدگاه منطقی و همینطور در معادلات واقعی زندگی، بزرگترین ثروتمندان و «سرمایه داران» دنیا کسانی بوده و هستند که برای رسیدن به این مرتبه کار کرده اند، آن هم کارهای مختلف در مراتب اجتماعی مختلف. به عبارت دیگر این گروه کسانی هستند که از انجام هیچ کار مفید و مؤثری عار نداشته اند و «سرشان» را مایه کار و زندگی شان قرار داده اند. این مهمترین راز «سرمایه داران» واقعی است.
کار و فرزند ما
قبول دارم. کار پیدا کردن سخت شده است. اما آیا این به معنای آن است که واقعاً هیچ کاری برای فرزندان ما وجود ندارد؟ چگونه است که جوانانی همسن و همانند فرزند ما صاحب زن و زندگی هم شده اند ولی فرزند ما به خاطر اینکه هنوز کار مناسب پیدا نکرده است سردر گم مانده است؟ این کاری که ما برای فرزندانمان تصور می کنیم چیست؟ چه شکلی است؟ اجازه بدهید تعارف را کنار بگذاریم و کمی صریح تر با هم صحبت کنیم. آیا کاری که ما برای فرزندانمان در نظر داشته و داریم، یک کار راحت پشت میزی با حقوق بالا نیست؟ آیا جز این نیست که فکر می کنیم چون فرزندمان در دانشگاه مثلاً حقوق خوانده حتماً و الزاماً باید در یک مرکز حقوقی دولتی استخدام بشود؟ اصلاً سر و کله این قصه پشت میز نشینی از کجا پیدا شد؟
ما هم مقصریم
فکر می کنم دیگر وقتش رسیده که قبول کنیم ما پدر و مادرها در سرمایه دار نشدن فرزندانمان مقصریم. نه به این دلیل که پولی نداشته ایم تا سرمایه کار آنها بکنیم بلکه به این دلیل که «سر» مایه دار بودن را درست به فرزندانمان یاد نداده ایم. «سر» مایه دار بودن یعنی اینکه فرزندمان از کودکی یاد گرفته باشد که اهل کار باشد نه از زیر کار در رو، برای کار کردن برنامه داشته باشد، فکر داشته باشد، پشتکار داشته باشد، عزت نفس داشته باشد، اهل عرق ریختن باشد. و چون چنین نشد، رؤیای پشت میز نشینی شروع شد.
اوقات فراغت فرزندانمان را با مهارت های مختلف پر کنیم
چگونه فرزندانی کاری داشته باشیم؟
اینکه عرض می کنم برای «سرمایه» دار شدن فرزندانمان ما باید از «سر» مایه بگذاریم، اینجا مصداق پیدا می کند. یعنی جایی که ما باید بپذیریم اول فکر خودمان را نسبت به کار کردن عوض کنیم. برای رقم خوردن این اتفاق به چند نکته زیر توجه کنیم:
به پشت میز نشینی فکر نکنیم
عینک پشت میز نشینی را از چشمان خودمان برداریم. پشت میز نشین شدن، دم دستی ترین آرزویی است که می توانیم برای فرزندمان بکنیم. بیایید به جای این تفکر، به این فکر کنیم که چطور فرزندمان را زرنگ و پرکار تربیت کنیم.
نفس کار را ارزشمند بدانیم
فرزندان ما چیزهایی را که خودمان به آنها باور نداریم، باور نمی کنند. پس بیایید باور کنیم که رسم کار مهم تر از اسم کار است و این باور را به فرزندانمان هم منتقل کنیم که هر کاری که برای خود فرد و جامعه او مفید باشد و از او آدم مؤثری بسازد، کار با ارزشی است.
هیچ شغلی را کم اهمیت نشماریم
اگر به فرض پسر لیسانسیه فلان فامیل راننده تاکسی شده است، با نگاه حقیر پندارانه درباره شغل او صحبت نکنیم. البته قبول دارم متأسفانه رسانه های ما هم در این زمینه مؤثر بوده اند مثلاً هر آدم وامانده و جا مانده ای را در نقش یک راننده نمایش داده اند در حالی که فیلم های خارجی از یک راننده تاکسی یا یک آشپز ساده یک قهرمان ملی می سازند. به هر حال اگر می خواهیم فرزندانمان آدم های مفید و موفقی باشند باید این تصورات به درد نخور را دور بریزیم.
فرصت سازی کنیم
اوقات فراغت فرزندانمان را با مهارت های مختلف پر کنیم. برای مثال او را برای فروشندگی، پخش کردن تبلیغات بین خانه ها، تعمیرکاری دوچرخه، کارگری نانوایی و کارهای مختلف بفرستیم و در حالی که از دور مراقبش هستیم اجازه بدهیم کار کردن را تجربه کند.
سرمان را بالا بگیریم
وقتی فرزند ما کار می کند و یا اولین حقوقش را می گیرد، به جای نا امید کردن او به خاطر کم بودن حقوقش و یا خدای نکرده سرکوفت زدن، به او بگوییم که از ته دل چقدر به او افتخار می کنیم.
بیکاری را زشت تصویر کنیم
وجدان کاری را یاد بدهیم. برای این کار لازم است خودمان اهل کم گذاشتن، کم فروشی و کم کاری نباشیم و اهمیت این موضوع را برای فرزندمان توضیح بدهیم.
منبع:
بیتوته
دسته بندی اخبار
تازه های نشر (923)
..کتاب کودک - داستان (88)
..عنوان بندی کتاب ها (2)
..امتحان نهایی (4)
اخبار آزمون (1170)
اخبار عمومی (14653)
اخبار آموزشی (3279)
مقالات مشاوره (1387)
خلاقیت ها (4)
اخبار فرهنگی (1165)
خبرگزاریها (46)
المپیاد ریاضی نوجوانان ایران مبتکران (74)
به کانال رسمی مبتکران در تلگرام بپیوندید