یکی از مباحث مهم درامر تعلیم وتربیت شناخت می باشد.چه بسا برترین مقصد تربیت، آماده کردن انسان برای به بار آوردن توانایی هایی است که آفریدگار درراه تکامل زندگانی انسانی به او بخشیده است. بنابراین دربستر انضباط، فرهنگ پذیری ، جامعه پذیری ورفتار ومنشی که به تکوین جهان اندیشه وفهم قضاوت کودکان منجر گردد ، باید دوچندان همت گمارد.
از این حیث شناختی که کودکان را از معرفت عمومی به معرفت فلسفی برساند، شناخت فلسفی است.
شناخت فلسفی ، شناختی است که براساس استدلال وبراهین عقلی حاصل شده وابطال ناپذیر می باشد.
وفلسفه کاری است که فلاسفه طی مراحل زیر انجام می دهند.
- تحلیل: تقسیم به اجزاء کردن تا حدی که قابل تقسیم نباشد.
- ترکیب: اجزاء را باهم تلفیق کند. جامع نگری ونگرش سیستمی داشتن.
- انتقاد: ارزیابی وقضاوت درجنبه های مختلف ومطالعه وجوه مختلف یک موضوع ونیز تمام زوایا وجنبه های مثبت ومنفی رادیدن.
- بررسی ارزش ها: یعنی بررسی هنجارهای جامعه ،هم مفاهیم وهم مصادیق به صورت جهان شمول مد نظر باشد.
- سیر عقلانی: انسانهایی واقع نگر وآرمان گرا بوده واز واقعیت فراتر رفته تا مسایل را از بالا دیده وپایین را بهتر درک کنند.
- تفسیر یا بسط نظریات علمی: درباره واقعیت ها ی خارجی اظهار نظر کندو از نتایج جزیی که علوم به دست می آورند ، آنها را دریافت وترکیب کند.(یادگاری ، فردوس ،آذرماه 1388)
آنچه که می تواند به کار فلاسفه آنگونه که درمطالب فوق الذ کر بدان اشاره شد جامه ی عمل بپوشاند "ذهنیت فلسفی" است.
ذهنیت فلسفی نوعی حرکت ذهن است که باعث می شود فرد دربرخورد با مسایل وپدیده های مختلف با جامعیت تعمق وانعطاف پذیری مواجه شود.
ابعاد ذهنیت فلسفی
1. جامعیت
هرچیز را به صورت تمام وکمال وهمه پدیده را یکی درنظر گرفتن به معنی جامعیت است که دارای 4 نشانه می باشد:
- نگریستن به موارد خاص وجزیی درارتباط با زمینه وسیع: هر کسی به فراخور مسایل ومشکلات خودش درگیر مسایل و مشکلاتی است که درصورت داشتن این نشانه وذهنیت فلسفی ، مسایل ومشکلات را درکل تحلیل وترکیب کرده و به درک کلی می رسد.
- ارتباط دادن مسایل حاضر به هدف های دور(ربط اهداف آنی به اهداف آتی): تحت تأثیر مسایل روزمره قرار نگیریم و از اهداف عالیه غافل نشویم وبه جای برنامه ریزی ، برنامه روزی نکنیم.
- به کار بردن قدرت تعمیم: منظور وآنچه که مد نظر است تعمیم خلاق است.
- شکیبایی درمقابل جنبه های نظری( توجه به مسایل نظری): این مرحله منوط به طی 3 مرحله گذشته است. این زمانی است که آن توده یا مجموعه ی اطلاعات پراکنده با سعه صدر وشکیبایی سازماندهی گردد تا شخص بتواند حقایق مختلف ونظرات پراکنده را به یک نظم وسازماندهی برساند ، اگر چه که مخالف عقاید خویش باشد.
2. تعمق
عمق چیزی را دیدن و به عبارتی از محسوسات به معقولات رفتن:
که 4 نشانه ی آن عبارتند از:
- مورد سئوال قراردادن آنچه که مسلم یا بدیهی تلقی می شود: فرد درمقابل فشار امر واضح مقاومت نشان می دهد. نه چیزی راساده قبول ونه چیزی را ساده رد می کند و جنبه های مختلف را تحلیل ومورد بررسی قرار داده واعلام نظر می کند و اینکه با استدلال وکنکاش و با بی چون وچراست. واین فرد به دلیل این که به دور از تعصب می باشد دچار اختلال وعصبانیت نمی شود، چرا که پشتوانه آن عقل و استدلال و منطق حاکم است.
- کشف امور اساسی وبیان آنها درموقعیت خاص: این افراد ذهن چالاک وسریعی دارند وهر مطلبی را درزمان وموقعیت خود بیان می کنند.
- حساس به معانی تلویحی ( توجه به اشارات وکنایات): مطالبی که به طور غیرمستقیم گفته می شود و پی به آن می برد.
- مبتنی کردن انتظارات بریک جریان فرضیه استنتاجی(قیاسی) تا بریک جریان ساده (استقرایی) :
فرضیه یک حدس وگمان احتمالی به سئوالات بوده وجنبه قیاسی دارد والبته یک فیلسوف از هردو روش (قیاسی واستقرایی) استفاده می کند. ودراین مبحث باید که از فرضیه شروع کرده ودرادامه از استقراء استفاده نماید ولی نباید از قیاس غافل شد وحتماً باید بر پایه استدلال وتفسیر صحیح انجام گرفته ونباید به صورت سطحی دراستقراء بماند وشرطی شود وکسی که ذهنیت فلسفی دارد شرطی نشده و ورای مسایل را ببیند.
3. انعطاف پذیری
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: مؤمن مانند سنبل است که هنگام طوفان انعطاف دارد ودربرابر باد مقاومت نمی کند ولی دشمن مقاومت کرده ومی شکند.
چهار نشانه انعطاف پذیری عبارتند از:
- رها شدن از جمود فکری وروانی : که دراین صورت افراد ملایم و با استدلال ، کمتر عصبانی می شود. تعصب از قول امام جعفر صادق نقل شده است: "من تعصب او تعصب له فقد خلع ربقه الایمان عن عنقه " . ( کسی که تعصب به خرج دهد ویا اینکه تعصب دیگران را درمورد خود تأیید کند رشته ی ایمان را از گردن خود باز کرده است ).
- ارزش سنجی افکار وعقاید جدا از منبع آنها : حضرت علی(ع) می فرمایند ؛" لا انظر اطلبوالعلم ".
- توجه به مسایل ازجهات متعدد ، شقوق مختلف را دیدن ومحدود نشدن.
- شکیبایی از قضاوتهای موقتی ومشروط و علاقه به اقدام درموقعیت های مبهم.
- اشخاصی که ذهن فلسفی دارند به دنبال ناشناخته ها هستند واین افراد می دانند که علم موقتی است ولی درعین حال قضاوت هم نمی کنند. با علم به اینکه روزی آن قضاوت درشرایط دیگر تغییر می کند ، پیشقدم وریسک پذیرند.
- به همین علت است که پیامبر بزرگ اسلام می فرمایند:" اطلبوالعلم من المهد الی اللحد" ( زگهواره تاگور دانش بجوی) و نیز می فرمایند:
"طلب العلم فریضه علی کل مسلم". (کسب دانش برهر مرد و زن مسلمان واجب است) این دستور محدود به زمان معین نیست. به عبارت دیگر وظیفه هر مسلمان است که پیوسته در کسب علم ودانش تلاش نماید.(یادگاری ، فردوس ، آذرماه1388)
پس تفکر پایه استمرار آموزش است. پیامبر اسلام می فرماید: لا عباده کالتفکر. هیچ عبادتی مانند فکر کردن نیست.همین طور درحدیث معروف پیامبر آمده است:" تفکر ساعد افضل من عباده سبعین منه". یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت با ارزش تر است.دراین حدیث تفکر به عنوان امری با ارزش معرفی شده است و وظیفه مسلمانان است که درپرورش قدرت تفکر خود اقدام کنند.( درآیه ای خطاب به پیامبر چنین آمده : ادع الی سبیل ریک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن(نحل،125)
مردم را از طریق حکمت یا سخن منطقی یا کلام مدلل و از طریق پند نیکو به راه خدا دعوت کن وبا نیکوترین وجه با آنها بحث کن. فهم: یعنی اینکه فرد آنچه را که می بیند یا می شنود مورد بررسی قرار می دهد.
تعقل وتفکر : فرد نه تنها آنچه را که ارایه شده درک می کند بلکه به ارزیابی آن می پردازد و نسبت به درستی یا نادرستی آن نیز قضاوت می کند.
به طور کلی درتعلیم وتربیت ، پرورش قدرت قضاوت صحیح، قضاوت مبتنی بر دلیل، اساس کار را تشکیل می دهد.
درهردوره از تحصیل ودرهرمرحله از رشد معلم یا مربی به فرد کمک می کند تا آنچه را که می خواهد یا می شنود مورد تحلیل قرار دهد . همانگونه که خداوند به اهل عقل وفهم مژده داده است درآیه شریفه فبشر عبادی ...
(اهل فهم وعقل سخنان گوناگون را استماع می کنند واز بهترین سخن تبعیت می نمایند.)
حال سئوالی که دراینجا مطرح می شود این است که آیا خرد وذهنیت فلسفی با سن بالا رابطه دارد؟ خیر نمی توان گفت که با افزایش سن ، خرد فرد بیشتر می شود ، چراکه کودکان ذهن بازتری دارند و در مقابل تجارب جدید مقاومت نمیکنند. بنابراین به کسب تجربیات مختلف گرایش بیشتری نشان میدهند.
. فیلیپ جی اسمیت می گوید: "ما نباید مثل یک کودک خام باشیم بلکه بمانند کودک ذهنمون رو بازتر بگذاریم وهمیشه یاد بگیریم" .
پس خردورزی در وجود همه ما وجود دارد ولی اینکه به بالفعل دربیاید نیاز به تمرین دارد وباید درزندگی واقعی ما جاری شود. ازجمله رشته هایی که دراین زمینه(تفکر) فعالیت داشته فلسفه برای کودکان از زیرشاخه های فلسفه است. اما دراین شاخه از مباحث پیچیده فلسفی خبری نیست بلکه درواقع آموزشی است برای روشمند کردن تفکر.«فلسفه برای کودکان یک برنامه آموزشی است که این امکان را فراهم می آورد تا کودکان ونوجوانان افکار پیچیده خودرا شکل دهند.ازاین رهگذر استدلال ، تفکرات انتقادی، خلاقانه ونوع دوستی آنها نیز زیاد می شود.این برنامه نظام مند وتدریجی است. با درنظر داشتن علایق کودکان وبا توجه به این موضوع که آنها را بیشتر تحریک کنند واین مسأله با کارهای روش مند به اجرا درمی آید.این برنامه کنجکاوی واعجاب کودکان رابرمی انگیزد.هدف این است که به بالاترین میزان فکر سامان یافته، به مجموعه ای از سئوالات دست پیدا کند. این برنامه درجوامعی اجرا می شودکه اعضای آن جامعه به سختی کار می کنند به منظور اینکه چیزهای بیشتری بدانند، به علاوه قصد دارند که به معنای جهان و جامعه ای که درآن زندگی می کنند نیز پی ببرند.
تاکنون بیش از 50 کشور از سراسر جهان برنامه های "فلسفه برای کودکان " را اجرا کرده اند. هدف این طرح تبدیل کردن کودکان و نوجوانان به فیلسوفان حرفه ای، نبود. بلکه پرورش شکل دهی و نگهداری تفکرات و طرز فکر انتقادی . خلاقانه و نوع دوستی کودکان است. اساس شکل گیری این برنامه به شرح زیر است:
تعدادی متون فلسفی به وسیله فیلسوفانی نوشته شده است که هم به طور عملی و هم به صورت نظری روی فلسفه برای کودکان کار می کنند. این متون معرف اساس و پایه مباحث فیلسوفانه اند و با هدف آموزشی نوشته شده اند. ( به این دلیل است که از هیچ یک از متون ادبی صرف استفاده نمی کنیم. به همین علت است که به آنها " قصه و رمان " نمی گوییم. هر چند که ما از استفاده از متون اجتناب می کنیم اما مسلما" از تعدادی از آنها به عنوان ابزاری کمکی برای برخی بحثها که قبلا" صورت گرفته است، استفاده می کنیم. به این جهت در پاره ای از اوقات استفاده از تصاویر، متون ادبی، فیلم یا هر منبع دیگری، مناسب تر به نظر می رسد. کتابهای راهنما برای معلمان که در آن می توانند برنامه های متنوع بحث و گفتگو یا تمرین را بیابند، دستیابی به هدف برنامه ریزی شده را تسهیل می کند.
علاوه بر آن اگر این کتابها حاوی تعدادی پیشنهاد باشد، با این نگرش که این برنامه نه تنها فلسفی، است بلکه آموزشی نیز هست، نیازمند تعهدات اخلاقی برای استمرار کار معلمان و ایجاد فرصت های کلی به وسیله معلمان و مدارس برای دانش آموزان است، که تمام اینها تلاشی مستمر را طلب می کنند. طراحی دقیق برنامه برای معلمان به گونه ای که آنها بتوانند بدون کوچکترین تردیدی، اطمینان داشته باشند کاری که اجرا می شود تنها افکار پیچیده و بحثهای فلسفی را شکل می دهد نه چیزی شبیه به آن مثل بحثهای علمی و مذهبی و گروه درمانی، روش شناسی تربیتی و آموزشی که منجر به تبدیل یک کلاس درس به مجموعه ای از سئوالات می شود.
برنامه آموزشی
مسائل آموزشی به زبان روز ارائه می شود. برنامه در سطوح مختلف ساخته شده است ، بدین منظور که با دوره های مختلف سنی هماهنگ باشد. این کار معرف یک نظام زنجیره ای است، به این صورت که یک طرح به طور کاملا" عمیق تر در دوره های بالاتر دوباره مورد مطالعه قرار می گیرد و همزمان موضوعات و بحثهای جدید نیز ارائه می شود.
با در نظر داشتن علائق و نیازهای کودکان برنامه زیر که حرکتی مارپیچی دارد طراحی شده است، بدین صورت که طرحها باید هر بار به صورتی عمیق تر مورد بررسی و بازبینی قرار گیرند.
1. اولین دیدگاه که اساسی روش شناختی دارد، این است که برنامه ها باید منجر به بالا رفتن توانایی های ارتباطی، بیانی، مشارکتی و همکاری میان کودکان شوند.
2. این روش روی یادگیری زبان متمرکز شده است به همراه اشکال منطقی که در گفت گوهای روزانه ی بچه ها پنهان است. همچنین روی افزایش آگاهی ژرف نمایی نیز تاکید ویژه ای دارد: ژرف نمایی در گفتگوهای فلسفی، شباهت ها، تفاوت ها و طبقه بندی ها و همچنین تفکر روی تجارت روزانه شخصی.
3. به مجرد این که بچه ها با دانش حقایق چندگانه و فعال ( تغییرات همیشگی و دائم ) آشنا شدند، برای تفکر درباره زبان آماده میشوند. در این مرحله آنها با ساختارهای معنایی و نحوی زبان و چگونگی شناسایی ابهامات گفتاری آشنا می شوند و به مفاهیم فلسفی مثل اتفاق، فضا، جزئی، طبقه، توجه بیشتری داده می شود.
4. دانش آموزان در یک مسیر منطقی قرار می گیرند ، آنها نه تنها وارد مسائل زبان می شوند، بلکه به جزییاتی مانند اخلاقیات و بررسی های اجتماعی نیز توجه می کنند. تمامی این کارها به این صورت اتفاق می افتد که این برنامه تنها بر طبق علائق بچه ها جلو می رود و هیچ منطقی در کار نیست. باید سئوالاتی را مطرح کنیم که به زایش فکری دانش آموزان کمک کند. دلیل اصلی برای داشتن منطق صوری در برنامه آموزشی این است که به دانش آموزان کمک شود تا به این مساله پی ببرند که می توانند به صورتی کاملا" سازمان یافته و منظم درباره افکار خود فکر کنند. منطق صوری شامل معیاری است که در آن یک شخص می تواند میان استدلال منطقی و غیر منطقی تفاوت قائل شود و آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و از نظر دیگر این یک موضوع مهم میان تمامی علوم است، چرا که آموزش تفکر به عنوان راهی برای ارتقای افکار به کار برده می شود. در این مرحله از میان انواع موقعیت ها و شناسایی کاربردهایی که نحوه استفاده از آن را نشان می دهند، شناخت قوانین منطق صوری مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که کودکان از قبل با زبان مادری شان آشنایند، منطق صوری مورد استفاده برای این منظور منطق قیاسی است که ویژگی های اصلی آن از این قرار است: یکپارچگی یا فقدان تناقضات، نتایج منطقی ، مطابقت با قوانین، اجازه برای رفتن از یک خط به دیگر خط ها و پیوستگی و انجام یا مسیری که در آن تمامی قوانین با یکدیگر مطابق باشند و در کل نظام مند و منسجم عمل کنند، به دلیل کاربرد محدود این نوع از منطق، تمرکز روی یک دلیل خوب همیشه ثمربخش بوده است، بنابراین منطق غیر رسمی ارائه می شود تا این اجازه را بدهد که افکار یک شخص در ارتباط با حرکات و ارتباطات مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. این مساله هیچ قانونی را معرفی نمی کند، علاوه بر آن روی جستجو برای دلایل خوب و مناسب در یک موقعیت خاص پافشاری دارد و دلایلی را که ارائه شده اند مورد ارزیابی قرار می دهد. این کار به بچه ها انصاف، عدالت، بی طرفی و احترام به مردم را آموزش می دهد، نخستین هدف آن است که به اعضای مجموعه تحقیق کمک شود تا از راهکارهایی استفاده کنند که در عمل بازتاب افکار خود را در زندگی شان ببینند.
5. تاکید روی شدت یافتن بحث های تخصصی فلسفی مانند تحقیقات مربوط به اخلاقیات، زیبایی شناسی ماوراء الطبیعه .
هر بخش از برنامه ، متون مربوط به دانش آموزان و وسائل اضافی برای معلمان یک موضوع گروهی است که به تدریج به گروه های کلاسی معرفی می شود. هر چند این بخش ها سئوالات درجه بندی شده بر حسب مشکل یا آسان بودن سئوال دارند، هیچکدام از بخشهای برنامه به یکدیگر ارتباطی ندارد و می توانند در طول یک یا دو سال برای همان گروه کلاسی خاص، اجرا شوند. هدف اصلی هر کتاب در این برنامه آن است که اصولی را به خواننده معرفی کند تا با استفاده از آنها قادر باشد از افکار خود آگاه شود و چگونگی تاثیر افکار دیگران را روی زندگی خود بداند. بنابراین کتاب نقطه آغازی برای گفتگوها و بحثهای فلسفی است.
نگرشی به ابزارهای گفتگوهای فلسفی
از آنجا که هدف فلسفه برای کودکان تولید رفتارهای فلسفی در آنهاست تا آنها بتوانند آمادگی قابل قبول در بیانات کلامی داشته باشند، مناسب ترین روش شناسی تربیتی و آموزشی، بحثهای فلسفی است. با وجود منابع مختلف، شروع کردن از پایه مکالمه و دیالوگ بهترین راه است. چرا که کلاس های گفتگو و بحث آزاد مناسب ترین محیط برای بچه هاست تا با افکار یکدیگر آشنا شوند. ادب گوش دادن به صحبت های طرف مقابل را فرا گیرند و بر احساس نادرست خود که آنچه را که می خواهند بگویند نامعقول و نابجاست، فائق آیند به گونه ای که تجربه ای که از دیگران به دست می آورند برای آنها همانند یک درس باشد.
تغییر شکل یک کلاس به جلسه پرسش و پاسخ امری ضروری به نظر می رسد، زیرا بچه ها را بر می انگیزد تا در سطحی بالاتر از آنچه به تنهایی انجام می دادند. فکر و عمل کنند. یک جلسه پرسش و پاسخ واقعی بر مبنای احترام متقابل شکل می گیرد و بطور معمول اعضای آن داوطلبانه به دنبال قبول مسوولیت می روند.
با گفتگوها و بحثهای فلسفی در جلسه پرسش و پاسخ، ممکن است که کودکان به نتایج خاص خودشان دست یابند. فلسفه روی یک منطق محکم پافشاری دارد، اما تنها بعنوان وسیله ای که منجر به تفکر کار امد و موثر شود نه به معنی دستیابی به یک تطابق کلی میان تمام نظرات. این برنامه روی روند گفتگو تاکید دارد نه روی رسیدن به یک نتیجه خاص ( روند کار با ارزش است، نه محصول آن ). با این که هیچ موضوع فلسفی آموزش داده نشده است، معلم باید از راههای فلسفی معمولی و عادی برای فکر کردن و سئوال کردن استفاده کند. بتدریج دانش آموزان پی می برند که بحثهای فلسفی الگوهای متفاوتی از بحثهای دیگر دارند. آنها می فهمند که می توانند نظرها، تجربه ها و دیدگاههای خود را با یکدیگر رد و بدل کنند. آنها یاد می گیرند که به آرای دیگران احترام بگذارند و اهمیت این موضوع را که باید برای پیشنهادهای خود دلیل بیاورند، در می یابند.
بانك مقالات مشاوره تحصيلي