به گزارش سرویس علمی ایسنا، محققان به آموزش میمونها برای انجام یک بازی مشارکتی پرداختند که طی آن، حیوانات کنار هم قرار گرفته و در مورد همکاری با حریف خود با حرکت دادن یک اهرمک تصمیمگیری میکردند.
حرکت دادن اهرمک به سمت یک دایره نارنجی به معنی موافقت و به سمت مثلث آبی به معنی مخالفت آنها بود. هیچکدام از میمونها نمیتوانستند صورت دیگری را دیده یا هیچ نشانهای در مورد عمل برنامهریزی شده آنها دریافت کنند.
در صورت موافقت میمونها، هر دو چهار قطره آبمیوه دریافت میکردند. اگر یکی از طرفین موافقت و دیگری مخالفت میکرد، میمون موافق یک قطره و دیگری شش قطره آبمیوه دریافت میکرد و در صورت مخالفت هر دو، به هر کدام از آنها دو قطره آبمیوه داده میشد.
همچنین این حیوانات پس از انتخاب خود میتوانستند از انتخاب حریف خود و همچنین میزان آبمیوهای که دریافت میکرد، آگاه شوند. میمونها نیز مانند انسانها بیشتر با کسانی همکاری میکردند که در آزمایشات دیگر با آنها همکاری کرده بودند.
محققان در این تحقیق به ثبت فعالیت مغزی سلولهای ناحیه کمربندی قدامی پرداختند که تصور میشود در تصمیمگیری نقش دارد. آنها دریافتند که فعالیت مجموعه خاصی از نورونها با تصمیمگیری میمونها در هر بازی ارتباط دارد.
این در حالیست که پیشبینی عمل حریف بر پایه رفتار قبلی، کلید دریافت جایزه بزرگتر در معضل میمونهای زندانی محسوب میشد. محققان دریافتند که مجموعه دیگری از نورونها در همین ناحیه عقل مسئول پیشبینی رفتار و قصد حریف میمونها پیش از تصمیمگیری آنها بود.
به گفته محققان، برخلاف نورونهای آینهای که بنظر میرسد در زمان مشاهده یک عمل توسط انسان و حیوان یا اجرای عمل مشابه فرد دیگر فعال میشوند، این نورونها به پیشبینی قصد دیگران میپردازد.
آنها برای تائید یافتههای خود، به تکرار آزمایشات خود بر روی همین میمونها پرداختند، اما این بار بجای میمون دیگر، از حریف رایانهای استفاده کرد. میمونها این بار تمایل کمتری را برای همکاری با حریف خود نشان دادند.
به گفته محققان، نورونهای مسئول انتخاب میمون در این آزمایش بیشتر از زمانی که به پیشبینی تصمیمات میپرداختند، فعال میشدند. این امر شاید بتواند رفتار خودخواهانه میمونها را در این شرایط توضیح دهد.
آنها سپس پالسهای الکتریکی ضعیفی را در زمان بازی میمونها در کنار یکدیگر به مغز آنها وارد کردند که باعث کم شدن تمایل آنها برای همکاری با حریفشان شد.
به گفته محققان، این کشف میتواند به توسعه درمانهای جدید برای بیماریهایی مانند اوتیسم و اختلالات ضداجتماعی کمک کند.