هرچقدر تعداد عناوین کتاب در ایران برای مسئولان طی سالهای گذشته مایه آبرو بوده، شمارگان کتاب به همان اندازه ناامیدکننده بوده است. کاهش چشمگیر تعداد شمارگان کتاب طی سالهای گذشته به صورت مکرر ادامه داشته و کمکم دارد به یک عادت در حوزه نشر ایران تبدیل میشود. طی سالهای گذشته هم کارشناسان این حوزه، هم نویسندگان و پدیدآورندگان آثار و هم مسئولان امر، بارها و بارها در رابطه با این موضوع صحبت کرده و هشدار دادهاند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در اختتامیه نمایشگاه کتاب تهران این موضوع را تأیید و به قول خودش «اعتراف کرد» که در طول یکی دو سال اخیر شاهد پایین آمدن تیراژ کتابها بودهایم، به طوری که میانگین تیراژ کتاب در سال 93 که کمی بیشتر از دو هزار نسخه بود، در سال 94 از دو هزار نسخه هم پایینتر آمده است. آمارها نشان میدهد که متوسط شمارگان کتاب در سه ماهه نخست امسال به مرز 1500 نسخه رسید که پایین ترین شمارگان در سالهای گذشته است. چرا بازار نشر کشور با این شیوه در حال حرکت است، دلایل متعدد دارد که میتواند در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی تا فرهنگی مورد بحث قرار گیرد، اما اینکه آیا این وضعیت ممکن است مثلاً در ششماه دوم سال یا در سال آینده تغییر کند و بهتر شود، پرسشی است که متأسفانه با وجود شرایط فعلی در بازار نشر و تلاطمهای پی در پی، نمیتوان برای آن پاسخ قاطعی یافت.
«مردم ما کتابخوان نیستند»؛ هرچند این یک گزاره غیر قابل انکار است، اما نمیتواند تنها دلیل کاهش شمارگان کتاب باشد. در شرایطی که تعدادی از ناشران ترجیج میدهند کتابهای خود را در 1000 و یا 500 نسخه چاپ کنند و گفته میشود که سهم هر ایرانی، تنها دو کتاب است، مطمئناً تنها دلیل فرهنگی ندارد. اباذر رضانیا، مدیر انتشارات کولهپشتی، معتقد است که بخشی از وضعیت فعلی، نشأت گرفته از رواج شبکههای اجتماعی و استفاده از فضای مجازی است. او در این رابطه میگوید: ما در انتشارات کولهپشتی کمتر با این موضوع مواجه بودهایم، اما حقیقت این است که از هر سه عنوان کتاب، یک عنوان با شمارگان 500 نسخه منتشر میشود.
او با تأکید بر اینکه کاهش شمارگان کتاب در بازار کاملاً محسوس است، ادامه میدهد: در حال حاضر با گسترش امکاناتی مانند شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، کمتر کسی به سراغ کتاب کاغذی میرود. امروزه با به اشتراکگذاشتن بریدههایی از کتابها، دسترسی آسانتر برای مردم ایجاد شده تا در مدت زمان اندک، بخشی از کتاب را بخوانند و همین امر سبب میشود که کمتر به سراغ کتابهای کاغذی پیش بروند. در حال حاضر ایبوکها نیز افزایش یافته و در دسترس همه مردم قرار دارد. قیمت این دسته از کتابها نیز ارزانتر از کتابهای کاغذی است، به همین دلیل من فکر میکنم که شاید یکسوم وضعیت موجود نتیجه استفاده از همین روشها باشد.
رضانیا ناکارآمد بودن سیستم توزیع در کشور را یکی دیگر از دلایل کاهش چشمگیر تعداد عناوین و شمارگان کتاب در ایران میداند. به گفته او؛ این سیستم ناکارآمد همیشه بوده و بارها شنیده شده که مافیایی در این رابطه تشکیل شده است که دست یک سری افراد خاص است و متأسفانه پخشیهایی که در این زمینه کار میکنند نیز عمدتاً روی یک کتاب خاص یا ناشری که برند است، مانور میدهند. هرچند روش توزیع در جهان مکانیزهتر شده، اما در کشور هنوز جدید نشده و به شکل سنتی به کار خود ادامه میدهد.
نشر کشور؛ نیازمند نیروهای به روز
مدیر مسئول انتشارات کولهپشتی پوستاندازی سیستم سنتی و حرکت به سمت استفاده از روشهای نو و جدید را یکی از راه حلها در این زمینه میداند و میافزاید: خود کتابفروشیها نیز مکانیزه نشدهاند و وقتی کتابی را میفروشند و تمام میشود، کمتر درخواست میدهند. بارها دیده شده که در شهرهای بزرگی مانند شیراز که چندین کتابفروشی دارد، کتابها پیوسته در کتابفروشیها نبوده است. به نظرم، بازار کتاب و کتابفروشیها نیازمند نیروهای تحصیلکرده و آشنا با اصول کتابداری هستند. اینکه شخصی صرفاً جهت امرار معاش وارد این حوزه شود، نمیتواند کاری از پیش ببرد.
برخی مانند محسن پرویز، معاون اسبق فرهنگی وزارت ارشاد، نظر دیگری دارند. به نظر این عده، کاهش شمارگان کتاب و اعلام این موضوع، را نباید امری صد در صد منفی در نظر گرفت. به گفته او؛ در بررسی شمارگان کتاب یک نکته را باید در نظر داشت و آن این است که ما تقریباً در خیلی از برههها، آمار خیلی درستی از شمارگان کتاب نداشتیم و میتوانیم حدس بزنیم که در برخی مواقع مشکلات جدی در این زمینه داشتیم.
بالا رفتن شمارگان کتاب، آمارهای ساختگی و نبود وضعیت روشن
پرویز ادامه میدهد: در مقطعی از زمان کاغذ یارانهای به ناشران پرداخت میشده و مبنای تسویه کاغذ، میزان کتاب چاپی بود. تعدادی از ناشران نیز در همان ایام این طور که این قضیه باعث مفسده در برخی از افراد شده و در واقع این تعداد، با اعلام شمارگان اضافی امکان استفاده از کاغذ بیشتری داشتند. به عبارت دیگر؛ این طور مطرح میشد که ممکن است کسانی که برای طمع کاغذ بیشتر تیراژ اعلامی بالاتری از آنچه که در واقعیت وجود دارد، انجام دهند. بعد از اینکه رایانه کاغذ حذف شد و شکل پرداخت یارانه طبق برنامه چهارم توسعه مصوب مجلس شورای اسلامی، تغییر کرد، موضوع شکل دیگری پیدا کرد. طبق ماده 104 قانون اساسی برنامه چهارم مجلس، دولت را مکلف کرد که شکل پرداخت یارانه کاغذ را از پرداخت مستقیم به ناشران و تحویل کاغذ دولتی تبدیل به اشکال دیگر از جمله پرداخت یارانه مستقیم به مخاطبان مانند دانشجویان و ... کند. بعد از این اتفاق و این مصوبه که اجرا شد، آن انگیزه که به سبب آن تیراژ واهی کتاب بالا رفت، در شرایط عادی از بین رفت.
معاون اسبق فرهنگی وزارت ارشاد میافزاید: در شرایط فعلی اعلام شمارگان اضافی و واهی برای ناشران ممکن است مسئلهساز شود؛ چون ممکن است که برای شمارگان صورت نگرفته، حق التالیف بپردازد. این یک وجه از ماجرا بود. از آن تاریخ به بعد شاهد کاهش میانگین شمارگان کتابها هستیم و این امر محدود به امسال هم نیست. بعد از اجرای برنامه چهارم، هر ساله با افت شمارگان مواجه بودیم. به نظرم این میتواند یک وجه مثبت قضیه باشد که به نوعی شفافسازی در این زمینه صورت گرفته است.
سیستم ناکارآمد توزیع؛ همچنان مشکلساز
پرویز برای کاهش شمارگان طی سالهای گذشته دلایل منفی هم ذکر میکند. به گفته او، نبود چرخه توزیع مناسب و کارآمد، استفاده از سیستمهای پیشرفته چاپ کتاب، کم کردن هزینهها و ... از دیگر عواملی است که میتواند برای کاهش شمارگان کتاب برای هر ناشری انگیزهبخش باشد.
با وجود شرایط فعلی و ریشهدار بودن دلایل ایجاد چنین مشکلی در حوزه نشر کشور، به نظر میرسد که نمیتوان با قاطعیت گفت که این معضل ادامهدار نباشد یا نیازمند زمانی مشخص برای کاهش آن است. حقیقت این است که نشر کشور خود را برای شرایط نو آماده نکرده است و عمدتاً مشکلات اینچنینی بیش از هر چیز با فرهنگ مطالعه و میل مردم به خرید کتاب، پیوند میخورد. پرویز در اینباره میگوید: نکته مهمی که هرگز نباید از آن غفلت کرد، این است که ملاک و معیار در امر فرهنگ و مطالعه باید اطلاعات درست محصول پژوهشهای دقیق و کاربردی باشد و اصلاً حرفهایی که مبتنی بر پژوهش نباشد، نباید فراتر از اظهار نظر شخصی و نتایج تجارب فردی حساب کرد.
او با تأکید بر اینکه متأسفانه مسئولان فرهنگی عمدتاً طی سالهای گذشته با این نگاه به بررسی مشکلات این حوزه نپرداختهاند، میگوید: به همین دلیل در حوزههای فرهنگی اتکا به کارهای پژوهشی ضعیفتر از حوزههای علوم کاربردی است.
اینکه چقدر و چه زمانی نشر کشور میتواند به شرایط متعادل برسد، تقریباً پاسخ روشنی دارد. حقیقت این است که نشر کشور خود را برای پذیرش شرایط جدید و استفاده از تکنولوژی روز آماده نکرده است. با چنین فضایی انتظار بهبود وضعیت ظرف مدت کوتاه، امیدی است واهی. به نظر بسیاری از کارشناسان، نشر کشور نیازمند پوستاندازی و گذار از سنت به سمت استفاده از روشهای جدید است. حال آنکه برای این امر چقدر مسئولان دغدغه دارند و چقدر ناشران آمادگی، خود بحث دیگری است.
منبع: