اخبار
دوشنبه، 13 دی 1395
طرفداران شادی کلیک کنند

طرفداران شادی کلیک کنند


چرا ما آنقدرها که باید و شاید شاد نیستیم؟ چه چیزهایی مانع شاد بودنمان می شوند؟ چه اتفاقی می افتد که نمی توانیم موانع شادی را از راه برداریم؟
در این مقاله چهار مانع بزرگ شادکامی معرفی می شوند. برای شناسایی این چهار مانع وقت بگذارید و ببینید چه اتفاقی برایتان می افتد:

انتظارات برآورده نشده
همه ما یک سری انتظارات داریم که گاه از وجود آنها آگاهیم و گاه نا آگاه. برای مثال ما درباره چگونگی رفتار خودمان و اینکه چقدر «باید» موفق باشیم از خودمان انتظاراتی داریم. این انتظارات شامل دیگران هم می شود، مانند این انتظار که فلانی چطور «باید» با ما رفتار کند. ما از زندگی هم انتظاراتی داریم و برای آنها هم بایدهایی تعیین می کنیم.
داشتن انتظارات فی نفسه بد نیست و چون در اداره روابط و زندگی به ما کمک می کند مفید هم است.
برای مثال تصور کنید کسی یک روز از خودش انتظار نداشته باشد که از رختخواب بلند شود و به کارهایش برسد، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ یا کسی از هیچ یک از اطرافیانش انتظاری نداشته باشد، واقعاً چه می شود؟ پس داشتن انتظارات  چیز بدی نیست. مشکل وقتی ایجاد می شود که حتی فکر برآورده نشدن انتظارات برایمان غیر قابل تحمل می شود. اینجاست که وقتی انتظاری یا به عبارت بهتر «بایدی» برآورده نمی شود، احساس شادی مان هم زیر سوال می رود.

برای شاد بودن و شاد ماندن لازم است پیوندی را که بین برآورده شدن انتظارات و احساس شادی برای خودمان ساخته ایم از میان برداریم و بپذیریم که در تأمین انتظارات ما هیچ «بایدی» وجود ندارد. به کلام ساده تر هر قدر بیشتر بتوانیم خودمان را از انتظار اینکه چقدر «باید» موفق شویم، دیگران چطور «باید» با ما تا کنند و زندگی چه جور «باید» باشد آزاد کنیم بهتر می توانیم در هنگامه نامرادی های روزگار تعادل و شادکامی مان را حفظ کنیم.

نا هماهنگی بین کلام و احساس
گاهی ما از کسی می رنجیم و از این بابت ناراحتیم اما چون دلمان می خواهد حالمان بهتر شود، سعی می کنیم با کلماتی حاکی از گذشت با عامل ناراحتی خود رفتار کنیم. اما از آنجا که هنوز احساس رنجش از آن فرد در پس ذهنمان وجود دارد، علیرغم کلماتی که به کار می بریم در نشان دادن این گذشت و مهربانی در رفتارمان خیلی موفق عمل نمی کنیم و به صورت ناخودآگاه آزردگی هایمان را بروز می دهیم و حال بدمان را بدتر می کنیم.
برای آزاد شدن از این احساسات لازم است افکار مان را مشاهده کنیم و فکرهای ناراحت کننده را با فکرهایی که وضعیت ذهنی شادتر و سالمتری برایمان به ارمغان می آورند جایگزین نماییم. افکار جایگزین، احساس ما را بهتر می کنند و باعث شادتر شدن ما می شوند. چند نمونه از این افکار در زیر آورده شده است:
رفتارهای این فرد نسبت به من شخصی نبودند. آنها واکنشی بودند به جراحتها و آزردگیهای خودش.
هر کس برای حفظ جایگاهی که در زندگی دارد سعی می کند به بهترین وجهی که می تواند رفتار کند.
فکر کردن به فلان مسئله و کنکاش کردن در آن، ارزش این همه رنج را ندارد.
به جای اینکه بر اشتباهات و نقصهای فلانی تمرکز کنم فکر کنم ببینم چه چیزی درباره او وجود دارد که می توانم آن را تحسین کرده و از آن قدردانی کنم؟
استرس:
ما اغلب فکر می کنیم که استرسورها (عوامل فشار آور) فشارهایی هستند که از یک منبع بیرونی ایجاد شده و بر ما تحمیل می شوند. اما واقعیت این است که بسیاری از استرس هایی که احساس می کنیم، نتیجه انتظاراتی است که ما در خودمان ایجاد می کنیم. بنابراین مدیریت استرس اقدامی مهم در ایجاد و افزایش شادی است. برای مدیریت استرس می توانید از چند راهکار زیر استفاده کنید:
مدیتیشن: صرف چند دقیقه یا چند ثانیه در روز برای تمرکز کردن بر تنفس، آگاه شدن از بدن و ایجاد یک حالت آرامش ذهنی استرس را کم کرده و شادی را افزایش می دهد.
ورزش: سی دقیقه ورزش یا یوگا موجی از آندورفین را در بدن آزاد می کند. بنابراین خلق را بهبود می بخشد و سطح استرس را کاهش می دهد.
بیرون زدن از خانه: طبیعت یک مسکن ضد استرس در دسترس، ارزشمند و قوی است. رفتن به طبیعت می تواند فشار خون را کاهش داده و استرس را کم کند.

روابط حل نشده

هر کدام از موارد بالا می تواند شامل یک رابطه حل نشده باشد. روابط حل و فصل نشده موجب ایجاد  کدورت و خشم می شود، خشم هم مانع شادی می شود. بنابراین اگر می خواهید شاد باشید مشکل روابط تان را حل کنید. برای حل روابط قبلی، توجه به نقش خود در ایجاد مسئله و تصمیم گیری برای خارج شدن از این وضعیت مفید است.
اگر شما هم هوادار شادی در زندگی هستید، برای ارزیابی آگاهانه این چهار مانع وقت بگذارید.

منبع: تبیان