اعتماد به نفس مجموعهای از باورها و احساساتی است که ما در مورد خود داریم و در واقع درک ما از خودمان است. این که ما چگونه خود را تعریف میکنیم روی انگیزهها، نظرات و رفتارهای ما تاثیرگذار بوده و در احساسات ما موثر است.
شکل گیری الگوی اعتماد به نفس، خیلی زود در زندگی آغاز میشود. مثلا یک کودک نوپا که راه رفتن را برای اولین بار تجربه میکند، دچار حس انجام یک کار میشود که باعث تقویت اعتماد به نفس میشود. یادگیری برخاستن پس از تلاشهای ناموفق قبلی به کودک میآموزد که او میتواند.
کمک در منزل اعتماد به نفس کودک را افزایش میدهدکار کردن در خانه همچنین کمک میکند که کودک با شرکت در محیط اجتماعی، به تدریج روند بزرگتر شدن و رشد را طی کند و با مسائل بزرگسالی هم آشنا شود. مسئولیت پذیری مهمترین نکتهای است که کودک در جریان این کار ها فرا خواهد گرفت.
بررسیها نشان داده است، دانشجویانی که در دوران تحصیل افت درسی واضحی دارند یا ترک تحصیل میکنند، بیشتر از کسانی بودهاند که در کودکی به هیچ وجه به کار وادار نشدهاند و مسئولیت خاصی به غیر از درس خواندن نداشتهاند. همین نکته شاید برای ترغیب والدین به لوس نکردن کودکان و به کار گرفتن آنان کافی باشد.
کودکان حرفهای والدین را بسیار جدی میگیرند
1- جملات والدین باور محکمی برای کودکان میشودتمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبه نفس فرزندشان تلاش میکنند. کودکی را تصور کنید که برای اولین بار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولا این است: عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی. اما به نظرتان این جمله چطور است؟ باریکلا که خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!
حتما شما هم چند بار در دوران نوجوانی چنین جملههایی را به زبان آوردهاید: آرزو دارم این کار را انجام دهم، اما نمیتوانم. این جملههای منفی که ناشی از ناتوانی در انجام امور است، به رفتار والدین مرتبط است. کودکان دقیقا از رفتار پدران و مادران الگوبرداری میکنند. پس اگر مشغول انجام کاری هستید و مستاصل هم شدهاید، از این جمله استفاده نکنید: رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا کنم اما اصلا نمیتوانم تا آن موقع این کار را انجام دهم. با بیان چنین جملههایی غیرمستقیم به فرزندتان نداشتن اعتمادبه نفس را منتقل میکنید. حتی اگر قادر به انجام کاری نیستید، مثبت صحبت کنید: رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا کنم. هنوز نتوانستهام ولی تمام تلاشم را انجام میدهم و مطمئنا به نتیجه دلخواهم میرسم. با یک برنامهریزی صحیح حتما میتوانم انجامش دهم. در تمام این مدت فرزند شما به گفتههایتان گوش میدهد و به اینکه با یک کار سخت چگونه برخورد میکنید، توجه دارد.
2- اجازه ریسک به کودکان دهیدبه فرزندتان بیاموزید حتی اگر نتیجه نهایی آنچه انتظارش را داشته، نباشد، اینکه راه مورد علاقه خود را انتخاب و برای انجام آن تلاش کند، ارزشمند است و بخش زیادی از کار را پیموده است اما این تفکر مخصوص افرادی است که اعتمادبه نفس دارند و از به نتیجه نرسیدن نمیترسند. فرزندتان را ترغیب کنید در فعالیتهای گروهی در مدرسه مانند عضویت در تیمهای ورزشی، گروههای موسیقی یا حتی گروههای علمی شرکت کند. با این کار او فرصت نشان دادن تواناییهایش را به دست میآورد و حتی ممکن است در این گروهها به عنوان سرگروه نقشهایی را برعهده بگیرد که در تقویت اعتمادبه نفس او نقش زیادی خواهد داشت.
3- حق انتخاب را از کودکان نگیریدوقتی برای خرید لباس کودک میروید، به هماهنگ کردن رنگهای لباسهای مختلف توجه میکنید اما ممکن است فرزندتان رنگهایی را انتخاب کند که خیلی هم با هم جور نیستند و شما دوست ندارید لباسی با آن رنگها بپوشد.
گامهایی برای تقویت اعتماد به نفس کودکان1-اینکه کودک شما چند رنگ ناهماهنگ را انتخاب کند، خیلی بهتر از این است که همیشه شما انتخاب کنید. به او حق انتخاب بدهید. بخش مهمی از شکلگیری اعتمادبه نفس کودک به انتخابهای مستقل او وابسته است. حتی اگر انتخابهای درست و بجایی نباشد. مطمئن باشید پس از چند بار، انتخابهای درستی خواهد داشت چون به خودش اعتماد دارد.
2- در تشویقهایتان زیاده روی نکنیدبرای تشویق کودکتان هم حد و مرزی قائل شوید. اینکه دختر 10 ساله شما از دستمال کاغذی برای پاک کردن لبش هنگام غذاخوردن استفاده میکند امری بدیهی است و نیازی نیست بابت این کار هدیهای دریافت کند. بچهها خیلی سریع همه چیز را میآموزند و شما به صورت ناخودآگاه به این دلیل که حس پدرو مادری دارید، آنها را تشویق میکنید. اینکه کودک را تشویق میکنید، بسیار عالی است اما به او حسی واقعی ببخشید و این حس را اغراق آمیز نکنید. در غیر این صورت فکر میکند این کارهای ساده هم حتما خیلی سخت بوده و فقط او از عهده انجامش برمیآید.