روانشناسی - میخواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکلها جلو رفت. مهارتی که روان شناسها به آن میگویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.
«میخوام تغییر رشته بدم اما نمیدونم این کار درسته یا نه»، «یه درس افتاده دارم، نمیدونم باهاش چه کار کنم». «با برادرم مشکل دارم، نمیتونم حرفاشو بفهمم»، «جدیدا حس میکنم خیلی مضطربم و اضطرابم داره داغونم میکنه»، «تو محل کار با رئیسم به مشکل خوردم»، «میخوام کارمو عوض کنم ولی نمیدونم چطور» همه این جملهها در واقع مشکلات ریز و درشتی هستند که ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیایند.
راستش را بخواهید، زندگی همهاش مشکل است. از طرف دیگر به قول کارل پور «زندگی سراسر حل مساله است». نمیخواهیم راه حل همه مشکلهایی که گفتیم را ردیف کنیم اما میخواهیم بگوییم چطور میشود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکلها جلو رفت. مهارتی که روان شناسها به آن میگویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.
● گام اولمهمترین مشکلات را انتخاب کن!برای اینکه بتوانید مهمترین مشکلات زندگی فعلیتان را انتخاب کنید باید قبلش یک فهرست از مشکلاتتان بنویسید. راستش بعضیها حتی از این کار هم میترسند و میگویند نکند لیستم طولانی شود و خودمبفهمم که چقدر مشکل دارم! از این طولانی شدن نترسید. مشکلاتتان را که نوشتید، یک جدول «دامنه شدت مشکلات» رسم کنید. از اسمش معلوم است چه جور جدولی است دیگر!
شما باید از یک تا ده به مشکلاتتان «نمره شدت» بدهید. شدیدترین مشکلات آنها هستندکه تعادل روان شناختی شما را به هم زدهاند ودر حوزههای بیشتری از زندگی شما اختلال ایجاد کردهاند. مثلا مشکلی مثل اخراج شدن از دانشگاه هم عزت نفس شما را پایین میآورد، هم آینده ذهنی شما را خراب میکند و هم باعث میشود شما از محیط حمایت کنندهای که به آن عادت کرده بودید دور شوید.
اینگونه مشکلات نمرههای بالاتری میگیرند اما مشکلات کوچکتر معمولا فراگیرتر هستند و فعلا از درجه اهمیت کمتری برخور دارند. مثلا نوسانات کوچک در نمرههای پایان ترم. مشکلاتی که ضروری هستند یعنی اگر تا یک زمان مشخص حل نشوند باعث مشکلات دیگر میشوند، نمره بالاتری میگیرند. حالا مهمترین مشکلتان را انتخاب کنید و بروید به مرحله بعد.
مثلا: فکر کنید که همزمان هم مادر شما مریضی حادی گرفته است و باید او را بستری کنید، هم شب یکی از امتحانهای پایان ترم است و باید درس بخوانید، هم دختر خاله – یا حالا گیر ندهید پسر خاله (!) – تان دلش گرفته و میخواهد با شما درد دل کند وهم یک کار اداری عقب افتاده دارید که بهتر است فردا انجامش دهید. به نظرتان کدام مشکل اولویت بالاتری دارد؟ (۲ نمره!)
● گام ۲
مشکلات را تعریف کن!مشکلات کاری، مشکلات حقوقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات ارتباطی، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، شاید این عبارتها به درد تقسیم بندیهای خسته کننده همایشهای اداری بخورد اما وقتی آدم خودش است و خودش«من مشکل تحصیلی دارم» هیچ به دردش نمیخورد. چون این جمله آنقدر کلی است که چیز خاصی درباره مشکل ما حتی به خود ما نمیگوید اما اگر به جای این جمله مبهم مشکلتان را دقیق و با جزییات تعریف کنید تکلیفتان با خودتان معلومتر است.
مثلا: این جمله یک مشکل دقیق تحصیلی است: «نمره درس «زبان عمومی» این ترم من برای دومین بار زیر ۱۰ شده و چون این درس پیش نیاز زبان تخصصی است، من نمیتوانم ترم آینده با همکلاسیهای خودم زبان تخصصی را بگذرانم.»
● گام ۳راه حلها را ردیف کنحالا وقت رفتن به مرحله راه حلهاست. برای مشکلتان هر راه حلی که به ذهنتان میرسد را بنویسید. مهم نیست که این راه حلها خندهدار یا غیرمنطقی باشند. در این مرحله تعداد راه حلها مهم است و نه کیفیت آنها. برای زیاد شدن تعداد این راه حلها میتوانید از چند رفیق شفیق، یا متخصص مشکلتان، یا اینترنت، یا کسانی که در مشکلتان تجربه داشتهاند و خلاصه هر منبع راه حل دهی استفاده کنید. این مرحله اسمش «بارش فکری» است و تا میتوانید باید ببارید تا لیستتان طولانیتر و طولانیتر شود.
مثلا: برای مشکلی مثل افتادن یک درس تخصصی در آخرین ترم تحصیلی لیست زیر می تواند حاصل یک بارش فکری جانانه باشد:
معرفی به استاد گرفتن همان درس در ترم آینده
التماس به استاد برای دادن نمره
بالکل بی خیال شدن تحصیلات
لابی زدن با یکی از بچههای درسخوان استاد خوشحال کن برای واسطه شدن
اعتراض قانونی به نمره
گرفتن درس به صورت مهمان در یک دانشگاه دیگر
گرفتن درس به صورت کاملا معمولی در ترمآینده
● گام ۴عیب و حسن راه حلها را بنویس؟حالا شما هستید و یک لیست طولانی راه حل. هیچ کدام از راه حلها را خط نزنید. یک جدول سه ستونی بکش. توی ستون اولش راه حلها را بنویس و ستونهای بعدی را بگذار برای عیب و حسن هر کدام از این راه حلها. یادتان باشد که دقیق در مورد هر کدام از راه حلها فکر کنید و ببینید برای شما، خود شما، چه عیب و چه حسنی دارد. یادتان باشد که امکانات شما – چه امکان مالی، چه امکان روانی – مثل هوش شما، استقامت شما، ریسکپذیری شما و ... – با امکانات دیگران فرق دارد. پس بر اساس داشتههای خودتان برای هر کدام از راه حلها عیب و حسن بنویسید.
مثلا: برای راه حلهایی که در مرحله قبل آمد میتوانید یک جدول عیب و حسن بکشید. مثلا حسن التماس کردن به استاد میتواند این باشد که احتمال دارد استاد دلش برایتان بسوزد ونمره بدهدو شما فارغ التحصیل شوید اما عیبش این است که هم ممکن است سنگ روی یخ شوید و هم التماس کردن عزت نفستان را پایین میآورد. یا حسن معرفی به استاد گرفتن این است که لازم نیست بروید سر کلاسها اما عیبش این است که به هر حال فارغ التحصیل شدنتان یک ترم بیشتر طول میکشد.
● گام ۵
به عیب وحسنها نمره بدهیدسادهترین کار برای نمرهگذاری این است که تعداد بدیها و خوبیهای هر راه حل را با هم مقایسه کنید اما روش بهتر آن است که برای هر کدام از عیبها و حسنها ضریب در نظر بگیرید. یعنی ممکن است برای شما یک عیب، خیلی عیب بزرگی باشد و یک حسن، خیلی حسن کوچکی.
پس میتوانید ضریب بگذارید و از ۱+ تا ۳+ برای حسنها و از ۱ تا ۳ برای عیبها در نظر بگیرید. حالا برای هر کدام از راه حلها، نمرههای مشخص مثبت و منفی دارید. این نمرهها را با هم جمع بزنید و ببینید که بهترین نمره مال کدام راه حل است. جمع زدن منفی و مثبت با هم را که بلدید؟ به همه راه حلها نمره بدهید و آنها را اولویت بندی کنید.
مثلا: برای همان مثال مرحله ۳ و راه حل التماس کردن به استاد «کم شدن عزت نفس» برای یک نفر ۳ نمره منفی دارد و برای یک نفر دیگر فقط ۱ نمره منفی. از طرف دیگر احتمال قبول کردن استاد و فارغ التحصیل شدن هم برای یک نفر ۳ نمره مثبت دارد و برای یک نفر دیگر ممکن است ارزش مثبت کمتری داشته باشد. حالا فکر کنید که هم احتمال سنگ روی یخ شدن و هم پایین آمدن عزت نفس ۳ نمره منفی و احتمال قبول کردن استاد هم ۳ نمره مثبت بلگیرد، حاصل جمع ۳ نمره منفی است و باید ببینید که در جدول اولویتبندی کجا قرار میگیرد.
● گام ۶
حلها را عملی کن!خیلی اتفاقها هستند که ما موقع نمره دادن یا نوشتن راه حلها به آنها فکر نکردهایم. این اتفاقها در عمل میافتند و در واقع محک واقعی راه حلهای ما هستند. برای همین اگر راه حل اولویت ۱ را به کار بردید و دیدید در عمل جواب نمیدهد، میتوانید به راحتی راه حل شماره دو را انتخاب کنید و به همین ترتیب.
یادتان باشد که بعضی از راه حلها را میشود با هم ترکیب کرد و بعضیها را میتوان پشت سر هم به کار برد. مثلا هم میشود اعتراض گذاشت و هم التماس کرد تازه اگر اینها نشد معرفی به استاد گرفت. سعی کنید راه حلها را با حوصله و انرژی پیش ببرید. به هر حال تلاش خود شما هم بخشی از واقعیت است دیگر.
مثلا: فکر کنید که گرفتن درس به صورت مهمان بالاترین نمره را در جدول اولویتبندی شما گرفته است. احتمالا شما به میزان سختگیری استادی که در دانشگاه میزبان آن درس را تدریس میکند، جو کلاس و حتی قوانین خاص داخلی دانشگاه مهمان فکر نکردهاید. چیزهایی که در عمل پیش میآید.