هانا گوریلها را دوست داشت و خیلی دلش میخواست یک گوریلِ واقعی ببیند. متاسفانه پدرش همیشه یا خیلی کار داشت، یا خیلی خسته بود و نمیتوانست او را به باغوحش ببرد. اما شب قبل از تولدِ هانا اتفاق خیلی عجیبی افتاد و آرزوی او برآورده شد.
کتابی از نویسندهی برگزیدهی هانس کریستین اندرسن 2000
** برندهی مدال کِیت گریناِوِی ** بهترین کتاب مصور سال نیویورک تایمز
** برندهی جایزهی کورت ماشلِر ** بهترین کتاب مصور سال هورن بوک فانفِر
** برندهی قلم نقرهای زیلوِرِن گریفِل
|