هرچقدر سرایدار قبلی اصرار میکرد که آزمایشگاه مدرسه جادو شده، به گوش ناظم نمیرفت که نمیرفت. خیال میکرد سرایدار دارد برای خرابکاریهایش بهانه میآورد.
برای همین، یکی دیگر را به جایش آورد.
حالا سرایدار جدید، بی خبر از همه جا، مشغول به کار شده.
اما درست در همان شب اول.....