طبقهبندي نارساييهاي ويژه در يادگيری
نارساييهاي ويژه در يادگيري بخشي از اصطلاح كلي نارساييهاي هوش است كه نارسايي در يادگيري، ناتوانيهاي هوش، معلوليت ذهني، ناتوانيهاي رشدي، و در سالهاي اخير در آمريكا، ناتوانيهاي شناختي را در بر ميگيرد. به گزارش میگنا در عين حال كه خود كودكان با نارساييهاي ويژه در يادگيري گروهی ناهمگون و با مشكلاتی متفاوت را تشكيل ميدهند، همپوشانی چشمگيري در الگوي مشكلات آنان وجود دارد. مثلاً يك كودك معين ممكن است در ابتدا براي مشكلات درك زبان مورد ارزيابي قرار گيرد اما بعداً مشكلات خواندن و حساب كردن نيز از خود نشان دهد و يا در اثر آموزش، بهبود چشمگيري در زبان بياني او به وجود آيد اما بعداً مشكلات زبان شنيداري نيز بروز نمايدناتوانیهای یادگیری مفهومی چندرشتهای است و پیوند میان کارشناسان رشتههای گوناگون در این امر باید برقرار باشدعبارت اختلال یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانشآموزانی که بهطور مداوم درکارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و در عین حال درچهارچوب و طبقه بندی کودکان استثنایی نمیگنجنند ایشان ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است.از اين جهت شايد لازم نباشد آنان را به گروههاي مجزاي با انواع مشكلات متفاوت طبقهبندي نمود. اما از لحاظ اينكه يكي از جنبههاي مهم بررسي علمي نظم و ترتيب بخشيدن به شيوهاي خاص به تمام عناصر گوناگون يك حوزه است. براي ساده شدن تحقيقات و رسيدن به راه حلهاي آموزش بهتر ميتوان الگوي يادگيري و رفتاري اين كودكان را به گروههاي همگونتري در قالب طبقات معين تقسيمبندي نمود.يكي از عمليترين شيوههاي طبقهبندي به وسيله كرك و چالفنت ارائه شده است كه در آن نارساييهاي ويژه در يادگيري به دو طبقه تقسيم بندي ميشود:الف- نارساييهاي يادگيري رشدي: كه شامل مهارتهاي پيشنيازي مانند توجه، حافظه، ادراك، تفكر و زبان كلامي است.ب- نارسايهاي يادگيري درسي: كه شامل خواندن، حساب كردن، دستخط، هجي كردن و بيان نوشتاري است.كودكان با نارساييهاي ويژه در يادگيري را از ديدگاه نوع مشكلات نيز ميتوان به طبقات زير تقسيمبندي نمود:
1- نارساخواني: نارساخواني يكي از فراوانترين نارساييها در ميان نارساييهاي ويژه يادگيري است. عليرغم اهميت نسبي ويژهاي كه هنوز براي مهارت خواندن در نظر گرفته ميشود و معلمان و مربيان امروزه روشهاي گوناگون پيشرفتهاي را براي آموزش اين مهارت به كار ميبرند باز هم تعداد كودكاني كه هنوز در يادگيري اين مهارت مشكل دارند كاملاً چشمگير است.تخمين زده ميشود كه حداقل 80 درصد كودكان با نارساييهاي ويژه در يادگيري در اين زمينه مشكل دارند. (ليون، 1995) نسبت نارساخواني بين پسرها بيشتر از دخترها است. (راتر و همكاران،2004).
هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد، با توجه به سن و آموزش و هوش و يا براساس آزمونهای معیار خواندن و نوشتن و محاسبه، از آنچه انتظار میرود بسیار کمتر باشد، اختلال یادگیری توصیف میشود
2- نارسانويسي: در حاليكه خواندن شخص را قادر به درك نظريات ديگران ميكند نوشتن يكي از راههاي ابراز خود و ارتباط برقرار كردن با ديگران است. در اين مهارت تجربههاي قبلي كودك در زمينه گوش كردن، صحبت كردن، و خواندن با همديگر يكپارچه و هماهنگ ميشوند و به همين جهت نيز مهارت نوشتن نسبت به مهارتهاي ارتباطي ديگر بسيار پيچيده است و در سلسله مراتب رشد زبان به عنوان آفرينش مهارت يادگيري در نظر گرفته ميشود.
3- نارسايي در رياضيات: زبان رياضي از اين جهت كه زبان يكسان تمام فرهنگها و تمدنها است يك زبان جهاني است. بنابراين مهارت حساب كردن و رياضيات به عنوان يك شهروند اثربخش شدن در جامعهاي كه مبتني بر شمارش است ضروري است از طريق اين زبان نمادين افراد ميتوانند در زمينه عناصر و روابط بين كميتها با همديگر ارتباط برقرار نمايند.اگرچه نارسايي در حساب كردن و رياضيات، برخلاف، نارساخواني، فراواني بالايي در كل جمعيت ندارد، بعضي از كودكان با نارساييهاي در يادگيري در اين زمينه مشكلات فراواني دارند.كه معمولاً از كلاسهاي ابتدايي شروع ميشود و تا دوره دبيرستان ادامه مييابد و ممكن است زندگي روزمره را در بزرگسالي نيز تحت تأثير قرار دهد.4- نارسايي در زبان: زبان شامل نظامي از نشانههاي كلامي به نام لغت است كه ويژه نوع انسان و متمايزكننده او از گونههاي ديگر است. پيچيدهترين بخش اين نظام، يعني صحبت كردن منحصر به انسان است. مهارت زبان يكي از ملزومات زندگي امروزي، وسيلهاي براي تسهيل در يادگيري و به عضويت گروه درآمدن، ابزاري براي انتقال فرهنگ از يك نسل به نسل ديگر و ارتباط با ديگران از طريق گوش كردن، صحبت كردن، خواندن و نوشتن است كه همگي از طريق مهارت زيربنايي زبان به همديگر وابسته هستند. نظريه شكل زبان بر اين اعتقاد است كه وقتي كودك در يك حوزه اين زبان مهارت كافي به دست آورد در حوزههاي ديگر آن نيز به همان نسبت پيشرفت ميكند و بنابراين ميتوان گفت كه هرگونه اشكالاتي كه كودك در يك يا چند حوزه مهارت زبان داشته باشد در حوزههاي ديگر نيز به همان نسبت مشكل خواهد داشت مثلاً پيدا شده است كه اختلال زبان با نارساخواني همايندي بالايي دارد.بنابراين كودكي كه در سن 5 سالگي در گفتار تأخير دارد ممكن است در سن 8 سالگي در خواندن نيز مشكل داشته باشد يادگيري و افزايش دامنه لغت، ساخت زبانشناختي و دستور زبان، آشنا شدن با انواع جملات و مانند آن از مواردي هستند كه از يك حوزه به حوزه ديگر گسترش يافته و در آن نارسايي به وجود ميآورند و در نتيجه اثرات نامطلوبي بر روي رشد شناختي، تربيتي، اجتماعي، و رواني كودك ميگذارند..