مارتین هایدگر، فیلسوف نامدار آلمانی قرن بیستم، در رساله معروف خود با عنوان «سرآغاز اثر هنری»، به بررسی ذات هنر میپردازد و ماهیت هنر را بر اساس مفاهیم هستی و حقیقت بررسی میکند. او همچنین مباحث کار و حقیقت، حقیقت و هنر، سرآغاز کار هنری، حقیقت به مثابه ناپوشیدگی و تحقق حقیقت در کار هنری و ماهیت هنر را در این اثر فاخر با تفکر فیلسوفانه خود تفسیر میکند. به زعم هایدگر، هنر در معنایی وجود شناختی، انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. در نظر او، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد.
میتوان گفت، در این زمانه عسرت که انسان با بهرهگیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه نجات بشر و رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی میکند. به عبارتی، هنر به معنایی کاملا متفاوت و نامتعارف، نقش و جایگاه ویژهای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. در اندیشه او، آثار هنری صرفا نمایشدهنده وضعیت موجود نیستند، بلکه آنها درک مشترک یک جامعه را به تصویر میکشند و هر بار که یک اثر هنری جدید به فرهنگی اضافه میشود، معنای وجودی آن بهطور ذاتی تغییر میکند.
اکنون در پژوهشی نوین، دانشمندان خبر از تاثیر مثبت هنر بر روی انسان، حتی به شکل آنلاین و امروزی آن را میدهند. شاید چنین رویکرد نوینی نسبت به هنر، مربوط به آن بخشی از تکنولوژی باشد که این روزها کمتر به آن پرداخته میشود؛ بخشی که نه تنها انسان را از ذات و منشاء هستی دور نمیکند، بلکه سعی در پیوند او با سرآغاز هستی دارد.
به گزارش ایسنا و به نقل از نوروساینس نیوز، بر اساس یک مطالعه جدید، مشاهده هنرِآنلاین برای انسان میتواند به مانند یک منبع نشاط بخش و معناساز عمل کند و به بیانی ساده حال او را خوب کند.
در واقع، تاثیر مثبت هنر بر انسان، بر کسی پوشیده نیست، اما سوالی که در این رابطه ذهن انسان را به خود معطوف میکند این است که آیا زمانی که انسان به یک نقاشی یا اثر هنری بر روی صفحه دیجیتالی و الکترونیکی نگاه میکند، باز هم میتوان گفت که هنر به شکل دیجیتالی آن، نشاط بخش و معنا ساز خواهد بود یا خیر؟
در این خصوص، به تازگی یک تیم تحقیقاتی بینالمللی متشکل از دانشگاه Vienna، موسسه Max Planck مرتبط با روانشناسی زبان در Nijmegen و موسسه Max Planck مختص زیبایی شناسی تجربی در فرانکفورت تصمیم گرفتند این پرسش را بررسی و نتایج حاصل از آن را منتشر کنند.
در این پژوهش، ۲۴۰ شرکتکننده مجموعه نقاشیهای نیلوفرهای آبی (Water Lilies) اثر کلود مونه را از Google Arts and Culture مشاهده کردند. پس از آن، شرکت کنندههای این مطالعه، با پر کردن یک پرسشنامه، اطلاعاتی را در مورد وضعیت ذهنی خود، میزان لذت و شادکامی که هنگام تماشای تصاویر احساس میکردند و نیز شواهدی حاکی از اینکه به چه میزان این تجربه را معنادار دریافتند، ارائه کردند. نتایج، حاکی از بهبود قابل توجهی در خلق و خوی مشاهده کنندهها و کاهش اضطراب آنها پس از چند دقیقه تماشای این آثار هنری بود.
MacKenzie Trupp، نویسنده اول این مطالعه از دانشگاه Vienna میگوید: «مشاهده هنر آنلاین منبعی بی انتها و منحصر به فرد برای دستیابی انسان به لذت و معناست.»
این مطالعه همچنین نشان داد که برخی از شرکتکنندگان بیش از دیگران پذیرای هنر و اثرات حاصل از آن بودند و از اینرو آنها میتوانستند به لحاظ روحی بهره بیشتری ببرند. چنین ویژگی را میتوان با استفاده از معیاری به نام «پاسخگویی زیبایی شناختی»، مرتبط با شناخت و پاسخگویی افراد به اصول زیبایی شناختی دانست.
در این باره، Edward A توضیح میدهد: «پاسخگویی زیبایی شناختی»، چگونگی واکنش مردم به محرکهای زیبایی شناختی متنوع، مانند هنر و طبیعت را توصیف میکند. این مطالعه، نشان داد که افرادی با شناخت بیشتر از هنر و برخورداری از سطوح بالاتری از پاسخ زیبایی شناختی، از تماشای هنرآنلاین بهره بیشتری میبرند و احتمال میرود آنها در زندگی خود از تجربه هنریِ معنابخش برخوردار باشند.
یافتههای این مطالعه بهویژه برای افرادی که قادر به بازدید حضوری از موزهها نیستند، مانند کسانی که مشکل سلامتی دارند نیز مفید و موثر است. علاوه بر این، نتایج نشان میدهند که نمایشگاههای هنری تعاملی و تجربیات آنلاین مشابه باید با آگاهی از تفاوتهای فردی در پاسخگویی زیباییشناختی طراحی شوند. بنابراین، این مطالعه بینش و رویکردی نوین را در خصوص مزایا و محدودیتهای هنر در رسانههای دیجیتال گسترش میدهد و افق تازهای را در جهت بهبود و پیشرفت هنرآنلاین میگشاید.
این مطالعه توسط پروژه EU Horizon ART*IS تامین مالی شده است و اکنون نتایج آن بهصورت یک مقاله با دسترسی آزاد در ژورنال Computers in Human Behavior منتشر شده است.
منبع: ایسنا