در جوامع امروز، همه ملتها با هر نظام سياسي و اجتماعي پيشرفته و در حال پيشرفت، به مسأله آموزش و پرورش توجه دارند و نسبت به ديگر فعاليتهاي اجتماعي بر آن اهميت بيشتري قائل هستند (خيّر، 1385). زيرا امروز، تربيت فرزندان را از مهمترين نيازهاي زندگي اجتماعي ميشناسند.
يكي از عوامل شخصيت كه در كنترل و سازماندهي رفتار فرد مؤثر است خودكارآمدي است. خودكارآمدي «به باورهاي افراد درباره توانايي كنترل زندگي به دست خودشان گفته ميشود» (فتسكو و مككور) خودكارآمدي نقش مهمي در رويارويي فرد با مسائل زندگي دارد.
حسين عظيمي حصاري كارشناس ارشد برنامهريزي- روز نامه اطلاعات
چنانچه براون و انيوي كشف كردند كساني كه ميزان خودكارآمدي آنان بالاتر است، هنگامي كه با مسائل حل نشدهاي روبرو ميشوند پايداري بيشتري از خود نشان ميدهند. خودكارآمدي اطمينان به تواناييهاي خود در كنترل افكار، احساسات و فعاليتهاست و بنابراين بر عملكرد واقعي افراد، هيجانات و انتخاب افراد و سرانجام ميزان تلاشي كه شخص صرف يك فعاليت ميكند، مؤثر است (ميليتادو سيوني).
خودكارآمدي بر رفتار فرد بسيار تأثيرگذار است. به عنوان مثال، دانشآموز داراي خودكارآمدي سطح پايين ممكن است حتي براي يك امتحان خودش را آماده نكند، زيرا فكر ميكند كه هر اندازه زحمت بكشد فايدهاي نخواهد داشت. در مقابل، شخص برخوردار از خودكارآمدي سطح بالا در انجام كارها اميدوارتر و موفقتر است (سيف، 1386). قضاوتهاي مربوط به خودكارآمدي به دليل نقش مهمي كه در رشد انگيزش دروني دارد، از اهميت خاصي برخوردار است.
به دليل اين كه خودكارآمدي نشان داده است كه بر فائق آمدن و استقامت در برابر موانع اثر ميگذارد (بندورا) ميتواند علت مهمي براي عملكرد نسبت به وظايف بين فردي پيچيده باشد (گيست و همكاران). خودكارآمدي ادراك شده به تعداد مهارتهاي شخص مربوط نميشود بلكه به آنچه شخص باور دارد كه تحت شرايط خاص ميتواند انجام دهد مربوط ميشود (بندورا).
از سوي ديگر، انگيزش پيشرفت از موضوعات روانشناختي است كه توجه بسياري از روانشناسان و متخصصان تعليم و تربيت را به خود معطوف داشته است. انگيزش پيشرفت عبارت است از نيروي انجام دادن كارها نسبت به استانداردهاي عالي.
مك كللند و اتكسنيون نياز پيشرفت را اينگونه تعريف ميكنند: جستجو كردن موفقيت در رقابت با استانداردهاي عالي. شخص داراي انگيزش پيشرفت نيرومند ميخواهد تا در برخي از تكاليف چالشانگيز موفق شود (سيف، 1384) شناسايي عوامل مهم و موثر در انگيزش پيشرفت تحصيلي در ارتباط با ويژگيهاي آموزشگاهي و اجتماعي افراد كمك شايان توجهي به بهبود وضعيت تحصيلي دانشآموزان خواهد كرد.
انگيزش در واقع محرك اصلي و انرژي ايجادكننده رفتار است (گيچ و برلاينر) و اگر عوامل موثر در ايجاد انگيزش پيشرفت تحصيلي شناخته و از آنها به نحو مطلوب استفاده شود، موفقيتهاي شايان توجهي در فرايند آموزش و پرورش و يادگيري و مهمتر از همه استمرار يادگيري ايجاد خواهد شد.
در پژوهشي كه نمونه آن از جامعه آماري شامل تمامي دانشآموزان پسر مدارس راهنمايي منطقه 16 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصيلي 90ـ89 بوده، پژوهشگر به اين نتيجه دست يافته است كه بين خودكارآمدي و مؤلفههاي آن شامل استعداد، پشتكار، عدم وابستگي اجتماعي، و تفاوت بين فردي با انگيزش پيشرفت دانشآموزان پسر دوره راهنمايي همبستگي مثبت وجود دارد.
به بيان ديگر، باورهاي خودكارآمدي، كه باورها و يا برداشتهاي فرد از توانايي خوش در انجام يك تكليف است، سبب ميشود تكليف مورد نظر بصورت مفيد و موثر انجام شود. افراد خودكارآمد به فرايند تفكر و تنظيم افراد خود نظارت دارند، تعهدات و مشكلات را كنترل ميكنند و با موقعيتهاي تهديدآميز و چالشبرانگيز بيشتر درگير ميشوند. آنها مشكلات را چالش ميبينند نه تهديد، و فعالانه موقعيت جديد را جستجو ميكنند. يكي از موقعيتهاي چالشبرانگيز براي نوجوانان، حوزه تحصيل است.
افراد با خودكارآمدي بالا ميتوانند با موقعيتهاي چالشبرانگيز بيشتر درگير شوند. ايشان با كنجكاوي ميتوانند از راهحلهاي مناسب براي حل مشكلات خويش بهره ببرند و از خود استقامت بيشتري براي حل مسائل تحصيلي نشان دهند (بندورا).
از آنجايي كه در دوره نوجواني معيارهاي بالاي تحصيلي از باارزشترين معيارها به شمار ميآيد (پاچارز و شانك، 2001؛ بندورا و همكاران، 1996؛ ريچارد سون، 1999) بنابراين خودكارآمدي تحصيلي ميتواند يكي از مهمترين حيطههاي خودكارآمدي در اين سنين به شمار آيد.
اگر دانشآموزان و دانشجويان باور داشته باشند كه با تلاش قابل قبول ميتوانند ياد بگيرند، اين دانشآموزان تلاش بيشتر كرده، در مواجهه با مشكلات پافشاري ميكنند، توجه خود را بر مشكل متمركز كرده و احساس آرامش و خوشبيني بيشتري ميكنند و از راهبردهاي مؤثرتري بهره ميگيرند.
به عبارت ديگر خودكارآمدي، ابزارهاي شناختي و انگيزشي را بسيج ميكند كه اين نكته نقش مهمي در به كارگيري شيوههاي مقابله با فشار رواني در افراد خواهد داشت (وول فولك). به طور كلي، اين مهم نيست كه يك نفر چقدر توانايي دارد، بلكه اين مهم است كه يك نفر تا چه حد توانايي «باور كردن خود» را دارد (پاجارز).
بانك مقالات آموزشي و فرهنگي