[ARTICLELINKWITHOUTTITLE]
کودکان وقتی به سن 6 سالگی میرسند، ازبازی و صحبت با هم سن وسالان خود بیشترازگذشته لذت میبرند. در این سن کودک میل دارد از افراد هم سن خود تقلید کند. در لباس پوشیدن، بازی کردن و غذا خوردن مانند آنها رفتار کند. کودک دوست دارد اعمال او مورد تایید گروه قرار گیرد. اگر بین معیارهای گروه و آنچه مورد قبول اعضای خانواده است، تضادی حاصل گردد کودک ترجیح میدهد که معیارهای گروه را رعایت کند. وابستگی بچهها به گروه و پیروی آنان از رهبران گروه ممکن است در نظر بزرگ سالان بیمنطق و غیرعادی تلقی شود اما پیوند گروهی بچهها در رشد اجتماعی و عقلانی آنان کاملا موثر میباشد. در ابتدای ورود به مدرسه بچهها با دو دسته افراد روبرو میشوند:از یک طرف با هم سنهای خود برخورد میکنند که از لحاظ استعداد، تمایلات، نیازها و تجربیات تقریبا با او یکسان هستند. ایجاد ارتباط با این دسته و هماهنگ ساختن رفتار خود با تمایلات و افکار آنها نه تنها برای کودک دشوار نیست، بلکه مسرت بخش هم هست. دسته دوم از معلمان و دیگر اولیای مدرسه تشکیل میشود. اینها از نظر تمایلات، تجربیات و توقعات تا حدی شبیه والدینشان هستند. در موارد خاص بین آنچه که گروه هم سن به فرد یاد میدهد و آن چه معلم از کودک انتظار دارد اختلاف و تضاد وجود دارد.در این گونه موارد اگر وی مطابق تمایلات گروه هم سن عمل کند با نظر معلم مخالفت کرده است و اگر بخواهد طبق دستور معلم رفتار کند، با مخالفت گروه هم سن مواجه میشود. در هر حال در اثر وابستگی شدید فرد به گروه هم سن غالبا آنچه گروه میخواهد، مقدم بر دستور معلم قرار میگیرد.پدر و مادر اغلب میل ندارند فرزندان آنها از دستورات گروهی پیروی کنند و این موضوع سبب ناراحتی بچهها میگردد. اصرار والدین گاهی سبب طغیان کودک میشود. در مواردی که پدر و مادر یا معلم و اولیای مدرسه، کودک را از پیروی از دستورات گروه باز میدارند ممکن است او حالت بیاعتنایی به خود بگیرد و فقط آنچه را که مورد تایید گروه است، درست و اخلاقی تلقی کند. اما در نتیجه ارتباط کودک با گروه در رشد اجتماعی و عقلانی کودک تاثیر میگذارد. او طرز برخورد و بازی با دیگران را فرا میگیرد و در اثر تماس با رهبر گروه متوجه میشود که چگونه باید دیگران را راهنمایی کند. بچهها در گروه توانایی درک و توانایی حل مشکلات خودشان را پیدا میکنند. این امر تا حدی ناراحتی او را از برخورد به مشکل کم میکند. گروه فرصت ابراز شخصیت برای فرد ایجاد میکند. او به آسانی میتواند آنچه را که از درسهایش فهمیده است برای دوستان هم کلاسی و یا هم سنهایش توضیح دهد.وی ضمن بازی و شرکت در فعالیتهای گروهی طرز بروز عواطف و کنترل عواطف را یاد میگیرد. گروه جایی است که کودک در آن، گذشت و تحمل، وفاداری و فداکاری، اطاعت و همکاری را میآموزد. کودکان در زمان همکاری از تجربیات یکدیگر استفاده میکنند و هر کدام به تناسب ذوق و استعداد خود مسولیت انجام کاری را به عهده میگیرد و برای رسیدن به هدفهای گروهی فعالیتهای خود را هماهنگ میسازد. کودکانی که به آسانی میتوانند با افراد هم سن خود ارتباط برقرار کنند معمولا تمایلات اجتماعی بیشتری دارند.رفتن به مدرسه و جدا شدن کودک از والدین سبب تحکیم بیشتر روابط گروهی است و این رابطه تا دوره بلوغ در حال توسعه و پیشرفت است.اما شما والدین عزیز که کودکانتان از شما اطاعت نمیکنند: آگاه باشید این خود نشانهای از رشد صحیح تربیتی کودک دلبند شماست. بنابراین به او اجازه دهید تا در کودکی با گروههای هم سن خود ارتباط برقرار کنند که این مهم پیامدهای بسیار مثبتی را در دوران بلوغ فرزندتان برای شما به وجود میآورد.
تهیه وتنظیم: فائزه انفرادیبرگرفته از :کتاب روانشناسی تربیتی نوشته دکتر علی شریعتمداری