[ARTICLELINKWITHOUTTITLE]
1. تشويق محرک قدرتمند: تشويق ميتواند مولد انرژي و محرک کار و تلاش بيشتري براي افراد گردد. وقتي فرد احساس ميکند که کارش مفيد بوده و در عين حال سود بخش است، با قدرت و نيروي بيشتري به کار خواهد پرداخت و چه بسا اين کار نيک از عادات نيکويي گردد که شخص در صورت عدم انجام آن احساس کمبود و ناراحتي ميکند.2. مداومت در کار نيک: زماني که شخص از نظر روحي و رواني احساس کند که مفيد واقع شده است، تلاش ميکند تا کارش دوام داشته باشد.3. ايجاد حس اعتماد به نفس: چه بسيار افرادي که در اثر نداشتن اعتماد به نفس، دست به کاري نميزنند و ترسشان اين است که مبادا کارشان مفيد واقع نشود و يا مورد توجه جامعه و اطرافيان قرار نگيرند و همين امر سبب ميشود که اعتماد به نفسشان را از دست داده و نشان و ابداع و نوآوري در کارشان کمتر ديده شود. در حالي که چه بسيار از اين افراد، قدرت و کارايي بسيار دارند و استعدادهاي درخشاني در وجودشان است که بايد شکوفا گردد ولي متاسفانه در مواردي هيچ گاه بروز پيدا نميکند.4. ايجاد دلگرمي: شخص ميداند که کار نيک او را ديگران درک کردهاند و اين حداقل پاداشي است که او را به کارهاي نيک ديگر وادار ميکند و اين خود تلقين قدرت به افراد است.5. ايجاد روحيه مقاومت: ديگر فايده ايجاد روحيه مقاومت و صبر است، زيرا شخص ميخواهد رضايت افراد را به دست آورد و به تحسين و تشويق آنها دست يابد و در اين راه هر گونه سختي حاضر است تحمل کند.6. رضايت خاطر: تشويق سبب رضايت خاطر و لذت روحي ميشود.7. ايجاد عادات پسنديده: تشويق باعث شده در افراد عادات پسنديده ايجاد گردد.8. ترميم و بازيابي قوا: تشويق باعث ميشود شکستها که در اثر عوامل مختلف براي اشخاص پيش آمده و روان آنها را مجروح کرده است، دوباره ترميم پيدا کند و در نتيجه شخص تا حدودي ناکاميها را فراموش نمايد و در جهت اصلاح نقصهاي خود تلاش کند.
اثرات نامطلوب عادت به تشويقبايد سعي شود (فرزندان، افراد، بچهها) به تشويق و جايزه عادت نکنند، به طوري که اگر مورد تشويق قرار نگرفتند و يا جايزهاي دريافت نکردند، از کار نيک باز نمانند. بايد دقت شود که تشويق هدف واقع نشود، بلکه براي رسيدن به اهداف عالي باشد. به طوري که انگيزه شخص از انجام کار نيک، فقط پاداش و جايزه نباشد. روانشناسان در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدهاند: کودکاني که عادت به تشويق در آنها ايجاد شود، در بزرگي کساني هستند که بدون گرفتن پاداش حاضر نيستند به همنوعان خود کمک کنند. يکي ديگر از پيامدهايي که در تشويق نسجيده، در افراد ايجاد ميشود، تغييرات در خلق و خوي آنهاست.به اين ترتيب که مثلاً شخص به (کودک، بچه، دانشآموز) ميگويد: اگر فلان مطلب از جانب تو انجام شود، فلان پاداش را خواهي داشت و از آنجايي که (کودک،...) ممکن است فکر کند چنين قدرتي را ندارد و يا آن قدرت را دارد ولي تنبلي به او مهلت نميدهد. ممکن است به جاي استقامت و بردباري، دست به بدخلقي و رفتار ناصحيح بزند.البته والدين ميتوانند با ظرافت و زيرکيهاي خاص، طوري عمل نمايند که اگر هم انگيزه کار نيک از بين رفت، کار خوب براي فرد باز هم زيبا بوده به طوري که با از بين رفتن انگيزه، علاقه به انجام آن باشد، به گفته بعضي از روانشناسان قسمت عمده کارها بر اثر تکرار فراوان، به صورت خودکار خواهد آمد.اگر شما به کودکي بگوييد: مثلاً مشقهايت را بنويس تا به تو شکلات بدهم و يا دستهايت را قبل از غذا بشوي تا برايت کتاب داستان بخرم و يا از اين گونه سخنان که در اوقات مختلف، پدران و مادران به کودکانشان ميگويند، در صورتي ميتواند مفيد واقع شود که کودک علت آن را کار بداند، مثلاً به او بفهمانند که در صورت نوشتن مشق و انجام تکاليف تو باسواد ميشوي و ميتواني کتابهاي خوب بخواني و اطلاعات مفيد داشته باشي و يا اگر قبل از غذا دستهايت را بشويي ميکروبها از دستهايت دور ميشوند و مريض نميشوي و ... در اين صورت با از بين رفتن انگيزه تشويق (شکلات و کتاب داستان)، باز هم شوق لازم براي فرد به خاطر کار نيک وجود دارد.
اشکال مختلف تشويقتشويق ميتواند به شکلهاي مختلفي اعمال شود، گاهي به شکل در اختيار گذاردن وسايل مورد علاقه، گاهي خريد و تهيه جايزه مورد علاقه، نظير وسايل کار و آزمايش و اساب بازي، لباس، انواع خوراکيها، کتاب و گاهي بردن به يک مهماني، يا گردش و تفريح، ديدن يک فيلم، مسافرت، گاهي ابراز محبت و گفتن جملات مهرانگيز، يک لبخند، دلجويي کردن، آفرين گفتن، در آغوش گرفتن و بوسيدن و حتي نگاهي حاکي از محبت و سپاس که در سنين مختلف و شرايط متفاوت، فرق ميکند.اصولاً تشويق هاي مادري در کودکان موثرتر است و حتي مادر ميتواند با پختن غذاي مورد علاقه کودک و يا خريد ميوه و خوراکي دلخواه، احساسات کودک را برانگيزد و او را به کار نيک و يا ادامه آن تشويق نمايد.تحقيقات نشان داده که بزرگ مردان و افراد مشهور جهان که نظرات و تئوريها و قوانين قابل توجهي را طرح کردهاند، غالباً پيشرفتشان در اثر تشويقهاي مادي نبوده و يا اگر بوده کم بوده است و بيشتر تشويقهاي معنوي و رضايت خاطر استاد بوده.
تشويق در چه صورتي اثربخش استتشويق زماني ميتواند مفيد واقع شود که به ندرت و گاه به گاه اعمال شود، اغلب ميبينيم که پدران و مادران در طول روز بارها و بارها از تشويق و جايزه به ميان ميآورند، اين سبب ميشود که هم براي کودکان (فرزندان) توقع بيجا ايجاد شود و هم اثر لازم را که تشويق ميتواند داشته باشد از دست برود و کارهاي معمولي او نيز برايش بسيار مهم جلوه کند و گمان نمايد که ديگران بايد هميشه ممنون او باشند.
نکات قابل توجه درباره تنبيه1. تا جايي که ممکن است تنبيه در حضور افراد ديگر صورت نگيرد، زيرا هم کرامت نفس تنبيه شونده از بين ميرود و هم او نسبت به خطا، جسور و گستاخ ميشود.2. اين نکته قابل ذکر است که در تنبيه عمل فرد مورد نکوهش قرار گيرد. مثلاً به شخص گفته شود: من از اين عمل ناشايست تو خوشم نميآيد نه اين که بگويد: تو را دوست ندارم و يا گفته شود عمل تو نادرست است نه اين که تو فرد نادرستي هستي و بايد به او فهمانده شود که اگر او مورد تنبيه قرار گرفته به علت دوستي و محبتي است که نسبت به او وجود دارد، نه اين که مورد علاقه و محبت نيست.3. در هنگام تنبيه مقايسه صورت نگيرد در اغلب موارد ديده ميشود و (پدر، مادر، معلم و ...) ميگويد مگر فلان شخص را نميبيني که چنان عمل ميکند و ....اين عمل نه تنها اثر نامطلوب ميگذارد بلکه حس حسادت، کينه ورزي و خشم و بدخلقي، علي الخصوص کودکان را تحريک ميکند.4. پذيرش عذر از جانب (پدر، مادر، معلم و ...) اگر کودک از کار خود پشيمان شد و عذر خواست، بايد عذر او پذيرفته شود و در بسيار موارد حتي کودک ممکن است گريه کنان خود را در آغوش پدر يا مادر يا مربي بياندازد و از او بخواهد که او را ببخشد، اين فرصت خوبي است که در حين نوازش او و بوسيدنش، اشکالات او گوشزد شود و به او گفته شود که چون تو مورد علاقه ما هستي، ميخواهيم کارهايت پسنديده شود.5. تنبيه در عصبانيت نباشد بايد تنبيه در حالتي کاملاً متعادل و عاري از هر گونه خشم و عصبانيت انجام شود.تهيه وتنظيم: نرگس حقيقی