[ARTICLELINKWITHOUTTITLE]
اولین موسسهای که فرد را به زندگی اجتماعی آشنا میسازد، خانواده است. در خانواده کودک متوجه موسسات دیگر اجتماعی میشود. او در خانه با فرهنگ جامعه آشنا میشود و در اثر تماس با والدین و مشاهده رفتار آنها در زمینههای مختلف زندگی متوجه راه زندگی و فلسفه اجتماعی جامعه میگردد.وی از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت میشود که آیا پدر و مادر و سایر اعضای خانواده او از هنجارهای خاصی پیروی میکنند؟ خصوصیت اصلی که در خانواده نرمال و ایده آل مطرح میشود، بر این اساس است که کودک و بزرگ در مسائل مربوط به خود صلاحیت اظهار نظر را دارند و در تصمیماتی که مربوط به کار آنهاست و در وضع آنها تأثیر میگذارد باید شرکت داشته باشند. در این خانواده پیروی از روش عقلانی، مبنا و اساس کار را تشکیل میدهند. تقسیم درآمد، تعیین مخارج، گردش و تفریح، ارتباط پدر و مادر با فرزندان و ارتباط فرزندان باهم، همه باید از روی سنجش و خرد صورت گیرد.به طور خلاصه میتوان اساس کار این خانواده را به ترتیب زیر بیان نمود:1- تمام افراد خانواده قابل احترام هستند.2- اعضای خانواده صلاحیت اظهار نظر درباره مسایل و مشکلات مربوط به خود را دارند. 3- همه افراد خانواده حق دارند در تصمیماتی که درباره آنها یا کار مربوط به آنان گرفته میشود، شرکت کنند.4- همکاری اساس زندگی و فعالیت افراد این خانواده را تشکیل میدهد.
فرزندان این خانواده در مدرسه خوب میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. در زمینه عاطفی دچار مشکل نخواهند شد. زود با دیگران خو میگیرند و آماده همکاری با دوستان خود هستند. برای بچههای دیگر احترام قایل میشوند و اختلاف عقاید دیگران در نظر آنها امری عادی است زیرا بارها، نظرهای مختلف را در خانه شنیده و تحمل کردهاند.تعصب در میان این دسته از بچهها کم دیده میشود و به هیچ وجه در صدد تجاوز و حمله به دیگران برنمیآیند.رشد عاطفی پیچیدگی خاصی دارد، و در سایر جنبههای رشد مثل رشد بدنی، رشد عقلانی و اجتماعی تاثیر فراوان دارد. تظاهرات عاطفی کودک ابتدا ساده است و در مقابل تحریکات خارج یا داخلی آشکار میگردد.حالات عاطفی ابتدا به صورت هیجان ظاهر میشود. بعد از هیجان، مسرت و پریشانی را اولین تظاهر حالات عاطفی بچهها میدانند. از حالات پریشانی، ترس و خشم به وجود میآید و به دنبال این عواطف، تنفر و حسادت ظاهر میشود. به تدریج حالت خوشحالی نیز از مسرت مشخص میشود و حالات محبت و غرور و شادی در بچهها را به وجود میآورد. پس باید به بچهها کمک کنیم تا عواطف خود را به صورتی که مورد قبول دیگران باشد ظاهر سازند. شرکت دادن فرزندان در کارهای هنری و فعالیتهای جنبی چند نتیجه را در بر دارد:اول این که کودک فرصت کافی پیدا میکند تا حالتهای عاطفی خود را نشان دهد.دوم این که برای جلب نظر افراد گروه هم سن یا دیگران، طرز کنترل عواطف را یاد بگیرد.سوم این که کودک بر اثر تماس با دیگران کوشش میکند تا حالات عاطفی خود را طوری ظاهر سازد که سبب رنجش دیگران نشود.پدر و مادر هر اندازه که عاقل و خیرخواه باشند، باز نمیتوانند مشکلات فرزندان را در خانه، در ارتباط با هم بازیها در مدرسه، در یادگیری مطالب درسی و در برنامههای روزانه و در بازی و کار جمعی درست تشخیص دهند.مفیدترین و موثرترین راه این است که برای حل مشکلات جمعی و فردی، مشاوره و همکاری با دیگران را فراموش نکنند. اگر به جای آن که یک نفر تصمیم بگیرد، چند نفر که هر یک به نحوی تحت تاثیر آن تصمیم قرار دارند، با هم مشورت کنند و در اخذ تصمیم شرکت نمایند بدون تردید تصمیم آن ها مفیدتر و عاقلانهتر خواهد بود.
تهیه و تنظیم: فائزه انفرادی -مشاور مبتکرانبرگرفته از: کتاب روان شناسی تربیتی اثر دکتر علی شریعتمداری