دوشنبه، 01 تیر 1394
پسیکودرام - بخش پنجم

پسیکودرام - بخش پنجم

 

بخش پنجم

من یاور

112- کارل راجرز می‌گوید،هر اندازه یک احساس خصوصی‌تر و درونی‌تر باشد. جهانی‌تر و عام‌تر است. نظریه درمانگری در صحنه ،اساساً مبتنی بر روابط است و درست به همین دلیل، روشی از روش‌های گروه درمانگری است.

113- برای آن که بررسی بخشی از زندگی مراجع، به شرایط و موقعیت واقعی زندگی او نزدیک‌تر شود،حضور افراد دیگری در جلسه در مانگری، اجتناب ناپذیر می‌گردد. از همین جاست که مفهوم من یاور جایگاه منحصر به فرد خود را در روان نمایشگری تثبیت می‌نماید.

114- فرایند حضور من یاور در نمایش، موجب باز آفرینی زندگی (گذشته،حال ،آینده) شخص اول در صحنه می‌گردد. این باز آفرینی ، البته ماهیتی دراماتیک دارد. کسانی که به عنوان من یاور وارد صحنه می‌شوند، در نقش افرادی هستند که در زندگی واقعی مراجع به نحوی اهمیت یافته و بخشی از روابط شخص اول در ارتباط با آنها شکل می‌گیرد. روشن است هر چه رابطه شخص اول با شخصی دیگر، بحرانی‌تر باشد، حضور فردی در نقش او ضروری‌تر خواهد بود.

115- برخی از درمانگران ، مفهوم یاور را کافی دانسته و متعقدند پیشوند من نه تنها ضرورتی ندارد، بلکه نقش یاور را محدودتر می‌نماید. آنان توضیح می‌دهند که یاور ، نه تنها به من یاری می‌رساند ، بلکه کل مجموعه روان نمایشگری را تحت تأثیر قرار می‌دهد و دنیای نمادین درونی را نیز بهره‌مند می‌نماید. این دیدگاه ، منطق قابل اعتنایی دارد. من نه کل شخصیت که تنها بخشی از آن است. با این حال اغلب صاحب نظران، با اضافه کردن من به کلمه یاور موافقت دارند. به باور آنان، پیشوند من، تأکیدی بر این واقعیت است که نقشی که اعضاء دیگر گروه (من‌های یاور) به عهده می‌گیرند. عبارتست از برونی کردن جنبه‌هایی از شخصیت یا جهان دورنی و روانی شخص اول. در این صورت ما با وظیفه‌ای بسیار متفاوت از کمک کردن به دیگران مواجه‌ایم. من یاور شخص مستقلی در صحنه نیست، او تنها بخشی از شخصیت مراجع ( شخص اول) است. در واقع من یاور نمادی از جنبه‌های فراموش شده و در عین حال با اهمیت وجود مراجع است.

116-در روان نمایشگری نوین، هر یک از اعضاء گروه قادرند هر جا که ضر ورت ایجاب کند به صحنه آمده و هر نقشی که لازم باشد ایفا کنند. اگر به دقت فرایند تغییر روان نمایشگری سنتی به روان نمایشگری مدرن را مورد بررسی قرار دهیم متوجه نکته مهم نهفته در آن خواهیم شد. در حالت اول، هدف یک گروه تخصصی، درمان مراجع بود. در حالی که در روان نمایشگری جدید، مراجع در درون یک شبکه گروهی مسیر بهبود را طی می‌نماید.

117- من‌های یاور در دیدگاه مورنو:

توسعه نقش کارگردان هم به عنوان کاشف(شخصیت مراجع) و هم راهنمای او در نمایش. اما از سوی دیگر من‌های یاور توسعه دهندگان ( دنیای درون) شخص اول نیز هستند. آنان هم نقاب تخیلی شخص اول را به تصویر می‌کشند و هم شخصیت واقعی او را نشان می‌دهند. من یاور در روان نمایشگری دارای سه نقش عمده زیر است:

الف: بازیگری در یک نقش و تجسم دنیای درونی شخص اول

ب: مشاور وهدایت کننده شخص اول

ج: محقق ویژه در جلسه

118- تأکید مهمی در دیدگاه‌های متفکران وجود دارد مبنی بر این نکته که فرایندی خلاق در ذهن افراد در جریان است و آن عبارت است از درونی کردن روابط خود بادیگران، در این تبیین، تحول روان، بستگی آشکاری به دنیای بیرون دارد (مثلاً والدین، همسالان و ... ) و محصول این رابطه دو سویه ، درونی کردن روابط مذکور است.فرایند درونی کردن حاکی از آن چیزی است که به یاد آورده می‌شود. این یادآوری شامل تأثیرات ناشی از تحول نمی‌گردد.تأثیرات اخیر بخشی از شخصیت فرد هستند و نه حوادث مجزای یادآوری شده

119- نمی‌توان انکار کرد که فرایند روان نمایشگری را می‌توان بیرونی کردن راوبط موضوعی درونی شخص اول نامید.روابط موضوعی درونی در واقع بخشی از جهان روانی مراجع است که به شکل بیرونی شده در صحنه تبلور می‌یابد. درهر پرده، من یاور می‌تواند نقش یکی از قطب‌های این رابطه دوگانه را بر عهده گیرد. به عنوان مثال این رابطه دوگانه رابطه تغذیه‌ای کودک و مادر است. بدون تردید نقش کودک به عهده پروتاگونیست ( شخص اول یا مراجع) خواهد بود.به تعبیر دیگر، خود شخص اول به عنوان کودک وارد صحنه خواهد شد. بنابراین من یاور قادر خواهد بود در نقش مادر به صحنه بیاید.

120- چنانچه گفته شد، رابطه موضوعی که به صورت درونی شده در ذهن جای می‌گیرد. شامل دو بخش است. خود و دیگران هنگامی که از شخص اول خواسته شود در نقش وارونه ، ایفای نقش کند، رابطه درونی شده مذکور ، شکل معکوس خواهد یافت. من یاور در نقش کودک و شخص اول در نقش مادر.من یاور بنابر آن چه گفته شد ، قادر است نقش عناصر دوگانه دنیای دورنی شخص اول ( خود و دیگران) را در روان نمایشگری عهده‌دار شود.

121- کنش‌های درمانگری من یاور:

یکی از مفاهیم پذیرفته شده روان نمایشگری ، برابری افراد در گروه است و این نکته از جمله پیش‌فرض‌های فلسفی این رویکرد نیز محسوب می شود. هر چند این نکته به مفهوم برابری مسئولیت‌ها نیست. هم چنین پیش فرض مذکور به معنی برابری افراد در نقش‌ها نیز نخواهد بود. در حقیقت ، اعضای گروه با عهده‌دار شدن نقش‌های متفاوت، در زندگی گروه مشارکت می‌کنند. نقش‌هایی از قبیل حامی ، و در صورت لزوم نقش من یاور.

روشن است که در اکثر این نقش‌ها،کارگردان نقش عمده‌ای دارد. زیرا،روان نمایشگری،نتیجه فرایند خلاقیت مشترک است. در این فرایند ، تلاش‌های خلاق و خودانگیخته کارگردان، شخص اول واعضاء گروه در هم می‌آمیزند تا نمایش پدید آید. نمایشی که با هدف برون ریزی هیجانی شخص اول (و سایر اعضای گروه) شکل می‌گیرد و در نتیجه ، امکان تحرک درمانی را فراهم می‌آورد.

122- هدایت روند روان نمایشگری، صرفاً به عهده کارگردان نیست. اعضای گروه نیز می‌توانند نقش کارگردانی را به عهده گیرند. بدیهی است که در این صورت اعضاء گروه باید کاملاً محتاط و دقیق بوده و مشاوره با کارگردان را فراموش نکنند. رابطه بین کارگردان روان نمایشگری و اعضاء گروه ، رابطه‌ای بسیار پیچیده و چند لایه است. در برخی جلسات درمان ، نقش کارگردان واضح به نظر می‌رسد، اما در برخی دیگر از جلسات ، ممکن است اعضاء و کارگردان واضح به نظر می‌رسد، اما در برخی دیگر از جلسات، ممکن است اعضاء و گروه به کارگردان به چشم مادر یا پدر بنگرند. پدیده‌ای که روان تحلیل‌گری ( روان‌کاوی) از آن به عنوان انتقال نام می‌برد. راه حل ساده‌ای برای از میان بردن پدیده انتقال در پسیکودرام وجود ندارد. با آنکه انتقال در روان نمایشگری نسبت به سایر روش‌ها بسیار کمتر است.اما باز هم وجود دارد.

نقش من های یاور

وظایف من یاور در سه بعد بیان می‌گردد:

الف: کشف درون

فرایند روان نمایشگری به شخص اول ، گروه و کارگردان این امکان را فراهم می‌آورد که جهان درونی همه اعضاء را کشف کنند. فنون بی‌نظیر روان نمایشگری به تمام افراد درگیر در جلسه، کاشفان روان را اهداء می‌کند. کارگردان به عنوان روان درمانگری آموزش دیده با دقت در روش‌ها و کنش‌های زندگی شخص اول ، به استنتاج‌های روشنی از شرایط روان‌شناختی او دست خواهد یافت. من یاور نیز در روان نمایشگری با استفاده از نقش مشارکت به عنوان یک کاشف ویژه یا تحلیل‌گر به فهمی جدید از شخص اول دست خواهد یافت. این دریافت ویژه ناشی از کشف شخصی اوست ، علاوه بر آن اطلاعاتی نیز در فرایند بازی از شخص اول به دست خواهد آورد که مشتمل بر عواطف ، افکار و ویژگی‌های خاص اوست.
این اطلاعات ، صرفاً محصول همبازی شدن با شخص اول است. و در شرایط دیگر ، حصول آنها دشوار است.

شخص اول: شما همیشه منو تحت فشار قرار دادید ،چرا؟ چرا؟ شما همیشه منو ............

من یاور: (پدر): من می‌خواستم در زندگیم بهتر از آنچه هستم باشم. اما فرصت‌هایی که تو از آنها برخورداری ، من هرگز نداشتم. تو باید موفقیت به دست بیاوری، موفقیت برای من

شخص اول: (خطاب به کارگردان) این درست همان حسی است که پدرم در مورد من دارد. من این حس پدر را می‌شناسم اما در بچه‌گی ام هیچ وقت این حس را به من نگفت.

ب: راهنمایی مراجع یا شخص اول:

فرایند روان نمایشگری ، اصولاً فرایند آزادی است.بدین ترتیب، من یاور نیز در این روش آزادی‌های خاص خود را دارد و از طریق آن به اثر بخشی روان نمایشگری ( و در نتیجه به درمان شخص اول) یاری می‌رساند.من یاور در ارتباط خود با شخص اول ، تحولات شناختی او را تسهیل نموده و او را به سطوح بالاتری از دانش درباره خویشتن و ارتباط با دیگران و جهان هدایت می‌نماید. حضور من یاور در سفر درونی شخص اول و توسعه بخشیدن به میدان دید او در جریان روان نمایشگری ، به آثار درمانی این روش اعتبار ویژه‌ای می بخشد. ویژگی خود انگیختگی که از پایه‌های روان نمایشگری است، مختص شخص اول نیست. این خودانگیختگی از وظایف عمده‌ی من‌های یاور ر ا تشکیل می‌دهد. هرگاه من یاور، خلاقانه بتواند به دقت به برخی از جنبه‌های ناشناخته شخص اول بپردازد و او را به سوی جنبه‌های مذکور که معمولاً ارزش بسیار بالایی دارند هدایت نماید، وظیفه اصلی خود را انجام داده است.

آنچه من یاور در صحنه انجام می‌دهد صرفاً آموزش‌هایی نیست که از کارگردان دریافت کرده باشد، کنش‌های او در واقع ، همان پاسخ‌‌های خود انگیخته به نمایش است. این پاسخ‌ها به شخص اول امکان می‌دهد بخش‌های فراموش شده یا سرکوب شده زندگی‌اش را بازبینی و زنده نماید.

بنابراین ، نقش من یاور از یک کمک ساده و حتی از تجسم بخشی از دنیای روانی شخص اول فراتر رفته و او را به یک مشاور یا درمانگر تبدیل می‌کند. کاری که من یاور بدین ترتیب انجام می‌دهد، همان عملی است که درمانگر درصدد تحقق بخشیدن به‌ آن است. من یاور در نقش هم بازی قادر است دیالوگ‌های سودمندی با مراجع ترتیب داده و زمینه درمان او را فراهم آورد. در این جا نمونه‌ای را ذکر می‌کنیم:

من یاوری که در نقش جفت برای شخص اول در صحنه حضور دارد، با به زبان آوردن کلماتی که شخص اول به دلایل ناهشیار روانشناختی قادر به بیان آن‌ها نیست، فرایند درمان را مؤثرتر ساخته و آثار مفید آن را افزایش می‌دهد. طرح این عبارات نه تنها از عهده مراجع خارج است ، بلکه او را حتی هنگام اندیشیدن به آنها نیز مضطرب می کند.

طرح این سخنان به شخص اول امکان می‌دهد تا به ادراک و بینش جدید از روابطش با خود و جهان نایل آید. در این فهم و ادراک نوین مراجع ، کارگردان یا روان درمانگر نقشی ندارد، به سخن دیگر، توفیقی که شخص اول یا مراجع به دست می‌آورد، افزون بر آن چیزی است که در یک روند معمولی درمانگری به دست می‌آورد. این توفیق، نتیجه همبازی شدن من یاور با مراجع است.

من یاور(در نقش پدر): تو می‌دانی که من هیچ وقت دوست نداشته‌ام بچه‌ا‌ی داشته باشم. من فقط به این دلیل با بچه دار شدن و تولد تو موافقت کردم که موجب خوشحالی مادرت می‌شد .......

کارگردان:(خطاب به مراجع) نظر تو چیست؟ آیا با آنچه که پدرت گفت موافقی؟

مراجع:(به کارگردان)بله، ولی من هرگز به آن فکر نکرده بودم. فکر می‌کنم حس بسیار دردناکی باشد.

مراجع:(به پدر) متأسفم که این کار را کردی. من تصور می‌کردم واقعاً دوستم داری.

کارگردان:(به مراجع) نقش معکوس پدرت را ایفا کن.

مراجع( در نقش پدر): من تو را دوست داشته‌ام ، اما همیشه در نشان دادن علاقه‌ام به تو مشکل داشته‌ام.

با این همه، باید به نکته تأکید کنیم که مسئولیت نهایی کنترل خود انگیختگی‌های من یاور و اداره صحنه با کارگردان است. من یاور در برخی از صحنه‌ها ممکن است فرایند اجرای نمایش را به سمت علایق و خواسته‌های خود سوق دهد، زیرا در هر حال او نیز در صحنه با سایر اعضاء گروه و شخص اول درگیر است و احتمال خطای او صفر نیست. به همین دلیل هر جلسه روان نمایشگری مستلزم نظارت دقق کارگردان است.

ج: نقش بازیگری:

علاوه بر وظایف پیش گفته برای من یاور نمی‌توان از نقش بازیگری او به عنوان یکی از ارکان نمایش،چشم پوشی کرد. من یاور در نمایشی ایفای نقش می‌کند که تا حد امکان ماهیت دراماتیزه ، پرشور و جذاب دارد ولی بایستی به نقش اخیر نیز وقوف داشته باشد.یک من یاور توانا قادر است شکل و سبک دراماتیزه نمایش را حفظ کرده و حتی بر میزان شاخص‌های زیبا شناختی نمایش نیز بیافزاید.

یک بار دیگر یادآوری می‌کنیم که نقش من یاور چه به عنوان تحلیل‌گر، چه در نقش مشاور و درمانگر و یا در کسوت بازیگر خلاق، اثار عمیقی بر کیفیت نمایش دارد. با این همه تکرار می‌کنیم اطمینان از پیشرفت تأثیر روان نمایشگری وظیفه تردید ناپذیر کارگردان بوده و نقش‌های متنوع من‌های یاور، مسئولیت فوق را سبک‌تر نمی‌کند.

پایان بخش پنجم
 


 

تلفن تماس با دپارتمان سنجش و ارزشیابی مبتکران:
021
61094126

department@mobtakeran.com

نظرات، انتقادها و پیشنهادهای خود را درباره بخش های زیر می توانید مطرح کنید.برای این کار از فرم انتهای صفحه استفاده کنید: