سنتی | مدرن |
مدرسه دانشآموزان را برای زندگی آماده میکند. | مدرسه بخشی از زندگی است. |
معلمان منبع قدرت و اطلاعات هستند و یادگیرندگان منفعلانه اطلاعات را جذب و از قدرت تبعیت میکنند. | معلمان تسهیلگر، راهنما و پرورش دهنده تفکر هستند. |
والدین بیرون از آموزش مستند و در آن مشارکت ندارند. | والدین به عنوان منبع با ارزشی در تعیین اهداف و برنامهریزی آموزش مشارکت دارند. |
جامعه به جز در تأمین بودجه ی مدرسه کاملاً از آن جدا است. | جامعه، توسعه مدرسه و کلاس و ادامهی آنهاست. |
تصمیمگیری در آن متمرکز و بر عهده سیستم اداری است. | تصمیمگیری با مشارکت نمایندگان گروههای مختلف دست اندرکار و لاینفع انجام میگیرد. |
معیارهای بیرونی، خصوصاً نتایج آزمون ناظر بر برنامهریزی هستند. | مأموریت، فلسفه و اهداف به برنامه ریزی شکل میدهند. |
یادگیری خطی است و شامل انباشت معلومات و یادگیری مهارت از طریق سخنرانی، برگههای کار و متون درسی است. | یادگیری حلزونی و شامل اهداف وسیع و عمیق است و از طرق بازی، تجربه مستقیمم و تعامل اجتماعی ساخته میشود. |
آموزش خطی و عمدتاً بر پاسخهای درست متمرکز است | آموزش بر سوالهای به خصوص دانش آموزان متمرکز است. |
رشتههای درسی خصوصاً زبان و ریاضی از هم جداست. | رشتههای درسی درهم تنیده هستند و دانش آموزان ارتباط آنها را کشف و برقرار میسازند. |
مهارتها هدف تلقی و با جدیت آموزش داده میشوند. | مهارتها به محتوا مربوط هستند و به عنوان ابزار در نظر گرفته میشوند. |
ارزشیابی نرم مرجع، بیرونی و نمره محورند. | ارزشیابی های پیشرفت محورند و اشکال متنوعی دارند. |
موفقیت رقابت محور است و وابسته به مکان و زمان و حافظه و یادآوری است. | موفقیت از طریق کاربرد در طی زمان فناوری تعیین میشود. |
محصول در نقطه پایانی مورد توجه قرار میگیرد. | محصول طی فرایند شکل گیری مورد توجه قرار میگیرد. |
هوش به تواناییهای زبانی و ریاضی منطقی اطلاق میشود. | هوش به هنرها و حل خلاق مسائل واقعی زندگی اطلاق میشود. |
مدرسه وظیفهای است که باید تحمّل کرد. | مدرسه بخش سرگرمکنندهای از زندگی و یک چالش لذت بخش است. |