Search
Search
ورود
Toggle navigation
خانه
آشنایی
درباره شرکت مبتکران
رزومه شرکت مبتکران در یک نگاه
درباره مدیرعامل
افتخارات
پرسش های متداول
تماس با ما
About us
فروشگاه
مویدو
میچکا
بسته آموزشی
معرفی خدمات آموزشی
آزمون های دوره ای
آزمون تفکیکی
خدمات مشاوره
آزمون های تیزهوشان
آزمون های توصیفی
نمایندگی ها
نمایندگی های فروش و پخش کتاب
نمایندگی های آزمون
سفارش کتاب از مدارس
جذب نمایندگی آزمون
تور های آموزشی
تماس با واحد ارتباط با مدارس
تماس با واحد نمایندگی ها
پنل ارسال پیامک نمایندگی ها
پرتال آزمون
فرصتهای شغلی
جستجو
اخبار جاری
|
آرشیو
|
جستجو
(گروه اصطلاحات انگلیسی)
Her new novel is tops
Her new novel is tops رمان جديدش حرف نداره
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
it will take an hour, tops
It will take an hour,tops. فوق فوقش يك ساعت طول بكشه
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
cost an arm and a leg
Cost an arm and a leg خيلي گرونه
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
... Good work
good work ,good job, nice work, nice job, well done, way to go, nice move مترادف با عبارت : آفرين (دمت گرم)
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
A penny saved is a penny earned
A penny saved is a penny earned يك پنى پسانداز كنى مثل اين است كه يك پنى درآوردهاى
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
Don't judge a book by it's cover
Don't judge a book by it's cover از روى ظاهر افراد نبايد قضاوت كرد
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
give me a high-five
give me a high-five بزن قدش!
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
What goes around, comes around
What goes around, comes around از هر دستى بدهى از همان دست پس مىگيرى
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
I am on cloud nine
i am on cloud nine در پوست خود نمىگنجم، خيلى خوشحالم
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
Call the shots
Call the shots براى كسى تصميمگيرى كردن Sally always wants to call the shots and Mary doesn't like to be bossed around.
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
He faced on obstacle
He faced on obstacle سرش به سنگ خورد
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
slump
slump افت قيمت There has been a slump in the price قيمتش افت كرده است.
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
to leave a deposite
to leave a deposite وديعه گذاشتن ، گرويى
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
lavish spender
lavish spender ولخرج
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
parting
parting فرق باز كردن he has a parting on the left از چپ فرق باز كرده
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
Big spender
Big spender دست و دلباز
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
hackle and haggle on the price
hackle and haggle on the price چك و چون زدن سر قيمت
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
knocked the price down
knocked the price down قيمتها را شكستن
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
Right on
Right on / strike a light دمت گرم
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
I wrote it by mistake
I wrote it by mistake دستم خط خورد
تاریخ:
[SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]
گروه: اصطلاحات انگلیسی
صفحه 19 از 35
ابتدا
قبلی
14
15
16
17
18
[19]
20
21
22
23
بعدی
انتها