(گروه اصطلاحات انگلیسی)

appear as something
appear as something بازى كردن در نقشى، ظاهر شدن به عنوان The actor refuse to appear as a villain in the play. بازيگر ، بازى در نقش شرور را قبول نكرد.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
as a last resort
as a last resort به عنوان آخرين چاره As a last resort, she will perform surgery به عنوان آخرين چاره جراحى خواهد شد.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all year round
all year round تمام طول سال In he south they can grow flowers all year round. در جنوب، در تمام طول سال مى‌توانند گل پروزش دهند.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
along with
along with به همراه ، همانند Jane went to the mall along with John. جين به همراه جان به فروشگاه رفت.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all wet
all wet در اشتباه، گمراه If you think that I will come with you, you are all wet. اگر فكر مى‌كنى كه با تو خواهم آمد در اشتباهى
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all told
all told جمعاً ، رويهم رفته All told , he earned about 700 Dollar last year. جمعاً هفته‌ى گذشته 700 دلار درآمد داشت.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all thumbs
all thumbs دست و پا چلفتى Poor Bob can't play the iano at all. He is all thumbs. بيچاره باب اصلاً نمى‌تونه پيانوبزنه. خيلى دست و پا چلفتيه.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all the way
all the way از اول تا آخر، سراسر I walked all the way home. كل راه تا خانه را پياده رفتم.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all the same/ just the same
all the same/ just the same 1- در هر حال با اين همه2- بى تفاوت 1-His parents said no,but he went out just the same.2- it's all the same to me whethere we win or lose. 1-والدينش به او گفتند نه اما در هر حال او رفت بيرون.2- ب...(ادامه)
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all talk and no action
all talk and no action درباره ى چيزى حرف زدن و هرگز عمل نكردن Bill keeps saying he'll get a job soon,but he's all talk and no action. بيل يك‌ريز مى‌گويد كه به زودى كار پيدا خواهد كرد اما فقط حرف مى‌زند.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all set
all set حاضر،آماده - Is everything all right ?- Yes we are all set. - همه چيز مرتبه؟_ بله ما همه آماده‌ايم.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all over
all over تمام شده ، خاتمه يافته Dinner is all over . I'm sorry you didn't get any. شام تمام شده متأسفم كه چيزى به شما نرسيد.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all or nothing
all or nothing يا همه يا هيچ I can't bargain over trifles. I will have to have all or nothing. من براي اين يك ذره نمى‌توانم چونه بزنم؛ يا همشو مى خوام يا هيچى.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all of sudden
all of sudden ناگهان ، يهو All of sudden,lightning stuck the tree we were sitting under. ناگهان صاعقه با درختى كه ما زيرش نشسته بوديم برخورد كرد.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all manner of
all manner of همه جور ، همه نوع we saw all manner of people there,they came from every country in the world. همه جور آدمى را آ‌ن‌جا ديديم. از هر كشورى كه در جهان هست آمده بودند.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all in all
all in all روى هم رفته All in all ,I'm glad that I visited Newyork city. روى‌هم‌رفته خوش حالم كه نيويورك را ديدم.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all better now
all better now يهبود يافتن ، خوب شدن My leg was sore , but it's all better now. پام درد مى‌كرد ولي الان بهتره.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all at sea about something
all at sea about something سردرگم ، گيج Merry is all at sea about getting married مرى درباره‌ى ازدواج سردرگم است.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all at once
all at once ناگهان all at once the chair broke, and Bob fell to the floor. ناگهان صندلى شكست و باب نقش زمين شد.توجه: فردا معناى دوم اين اصطلاح را خواهيد خواند.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
all and sundry
all and sundry متفرقه، بزرگ و كوچك ، زن و مرد ، پير و جوان He invited all and sundry to his birthday. براى روز تولدش همه را از بزرگ و كوچك دعوت كرد.
تاریخ: [SHAMSIPUBLISHSTARTDATE]      گروه:  اصطلاحات انگلیسی
صفحه 4 از 35ابتدا   قبلی   1  2  3  [4]  5  6  7  8  9  10  بعدی   انتها