[ARTICLELINKWITHOUTTITLE]
رویای پرواز آرزوی کودکی بسیاری از ما بوده است؛ اما شرایط سخت ورود به این حرفه آن را از سایر مشاغل جدا و تا حدی دست نیافتنی کرده است. در این مقاله میخواهیم پرواز را از زوایای مختلف به شما نشان دهیم، با ما همراه باشید.شاید این سوال خیلی از علاقهمندان به خلبانی باشد که برای خلبان شدناز کجا باید شروع کنیم؟ آیا موسسات خصوصی کمکی به ما میکنند؟ از طریق دانشگاه چطور میتوان در این حرفه شد؟ این رشته چقدر برایمان خرج برمیدارد؟ آیا دختران هم میتوانند خلبان شوند؟ و ...عجله نکنید تکتک سوالهایتان را پاسخ خواهیم داد. ابتدا باید بگویم که برای پذیرش در این رشته سه روش وجود دارد: 1- دانشگاه ارتش 2- دانشگاه جامع علمی کاربردی صنعت هوانوردی 3- موسسات خصوصیاولین قدماولین چیزی که باید بدانید این است که فقط دانشآموزان رشته ریاضی میتوانند وارد این رشته شوند. تا قبل از سال 85 بچههایی که رشته تجربی میخواندند هم میتوانستند شانسشان را در خلبانی امتحان کنند اما از آن سال به بعد سند این رشته تنها به نام بچههای ریاضی خورده است. علت آن هم ریاضی و فیزیکهای سختی است که باید در این رشته بخوانند. دوره تحصیل در این رشته بسته به محل تحصیل، معمولا بین سه تا سه سال و نیم طول میکشد. مرحله اول آن دوره PPL (Private Pilot License) است که فرد گواهینامه هواپیماهای شخصی میگیرد و روی سردوشی لباسش یک خط میآید. مرحله بعد CPL (Commercial Pilot License) است که فرد پس از طی کردن این دوره گواهینامه هواپیماهای تجاری (مسافربری و باربری) میگیرد و روی سردوشی لباسش دو خط میآید. زمانی که خطوط این سردوشی به سه خط رسید شما دوره IR (Instrument Rating) یعنی دوره عملکرد ابزار را یاد گرفته و کمک خلبان شدهاید. این دوره به اصطلاح خلبانان «پرواز داخل ابر» است. بعد از این دوره میتوانید برای کار وارد شرکتهای دولتی یا خصوصی شوید. حالا شما یک خلبان بیتجربه هستید که برای پرواز باید دوره هواپیمایی که قرار است با آن بپرید را بگذرانید. با گرفتن یک خط اضافه یعنی چهارخط، خلبان اصلی یا همان کاپیتان میشوید و میتوانید هدایت هواپیما را در آسمانها بر عهده بگیرید. حالا دیگر این تجربیات شما در پروازهای متعدد و مختلف است که مهارت کافی را به شما میدهد. اگر کاپیتان شدید فکر نکنید که دیگر درس تعطیل است. خلبانی شغلی است که باید در آن همیشه مشغول درس خواندن باشید و اطلاعاتتان را بهروز کنید. یکی از استادان پرواز میگوید:«خلبانی که فکر کند روزی که سوار هواپیما شود دیگر احتیاج به درس خواندن ندارد، آن روز، روز مرگش است.»حالا میخواهیم کمی از این راههای ورودی بیشتر برایتان بگوییم.دانشگاه ارتش ( دانشکده شهید ستاری – نیروی هوایی ارتش)این دانشگاه دولتی است اما شما از طریق کنکور سراسری نمیتوانید وارد آن شوید. دانشگاه ارتش، کنکوری شبیه کنکور سراسری اما در سطحی پایینتر از آن برگزار میکند. زمان برگزاری این آزمون حول و حوش اردیبهشت ماه است. البته تاریخ دقیقی ندارد و ممکن است برای سال آینده تغییر کند پس گوش به زنگ باشید. شرایط کلی پذیرش در دانشگاه شهید ستاری ارتش:معدل کلتان بالای 14 و معدل کتبی بالای 12 باشد.حداکثر سنتان برای ثبت نام باید 20سال باشد.بعد از ثبت نام و گذراندن مرحله آزمون کتبی و پذیرفته شدن در آن سه مرحله دیگر را هم باید بگذرانید:1- آزمون پزشکی: در این مرحله ابتدا پزشک قد و وزن شما را اندازه گیری میکند و در صورت متعادل نبودن وزن و قد، وجود جراحات ناشی از تیغ یا چاقو، فاصله بین دو زانو بیش از یک عرض قنداق تفنگ، شکستگی قسمتی از بدن و ... مردود میشوید. در مرحله بعد چشمتان در سه مرحله میزان دید (10/10)، آستیگمات (تا 25 صدم اشکال ندارد) و کوررنگی معاینه میشود.دندان پزشکها، لثهها و دندانهای پرشدهتان را معاینه میکنند. طبق قانون افرادی که بیش از چهار دندان پر شده دارند یا یک دندان کم دارند مردود میشوند. در نهایت پزشک تشخیص میدهد که شما از این مرحله رد می شوید یا خیر.قلب شما معاینه میشود و اکو و فشارخونتان را میگیرند.اعصابتان سنجیده میشود (شخص ایستاده دستان خود را باز میکند، دکتر از او سوالهایی میپرسد؛ مثلا اسفند را از چپ به راست بگو و ... شاید 5 دقیقه سوال بپرسد) در صورت لرزیدن دستها بنا به تشخیص، از ادامه مرحله باز میمانید.حلق و بینی و گوشتان معاینه میشود و درصورت بیماری آسم یا سینوزیت رد میشوید.1- بعد از گذراندن مراحل پزشکی تست ورزش و تمرکز حواس از شما گرفته میشود.2- مرحله آخر هم آزمون دینی و عقیدتی و حفاظت اطلاعات است.تمام این مراحل در سه روز اتفاق میافتد و در پایان از هر 200 نفر فقط 5 نفر را میگیرند و این 5 نفر هم بین رشتههای جنگنده، باربری، مهمات، ناوبری (مسافربریهای شخصی امرا و روسا و ...) با توجه به نیازشان تقسیم میشوند. مدت تحصیل در این دانشگاه 4 سال طول میکشد و بعد از پایان مقطع کارشناسی چون نظامی هستید دارای رده ستوان دومی میشوید. پسرانی که در این دانشگاه پذیرفته میشوند خیالشان راحت است که سربازی ندارند فقط باید بدانند که بعد از پایان تحصیل فرد در استخدام ارتش شروع به کار میکند. باید کاملا مقید به ایران باشد، حق رفتن به خارج از کشور جز کشورهای زیارتی را ندارد، 30 سال خدمت میکند و حق استعفا دادن هم ندارد.اگر عاشق پروازید و شرایط مالی مناسبی ندارید، اگر میخواهید از بابت آینده کاری خیالتان راحت باشد، اگر میتوانید با شرایط نظامی سخت دانشگاه ارتش کنار بیایید؛ همت عالی را ضمیمه تلاشتان بکنید و وارد این دانشگاه شوید، بسم ا... .موسسات خصوصی موسسات زیادی در تهران و سایر شهرها برای رشته خلبانی وجود دارد. هر موسسه شرایط خاص خودش را دارد. بعضی از موسسات آزمون ورودی دارند و بعضیها ندارند. از شرایط یکسان موجود این است که پسران سربازی رفته باشند یا اگر نرفتهاند معافیت غیر پزشکی داشته باشند. دانستن زبان انگلیسی در حد بالا بسیار مهم است چون در این موسسات درسها به زبان انگلیسی تدریس میشود. شما برای شروع خلبانی در کلاس PPL که هفت تا هشت ماه طول میکشد ثبت نام میکنید و باید در 400 ساعت درسها و ساعت پرواز را بگذرانید، بعد آزمون سازمان هواپیمایی کشور را میدهید، اگر قبول شدید به مرحله بعد یعنی CPL وارد میشوید. در این دوره همان معاینات پزشکی و امتحانات سازمان هواپیمایی کشور را میگذرانید تا به مرحله خلبانی و در نهایت کاپیتانی برسید. مرجع پزشکی که شما در این مدت باید به آن مراجعه کنید، کلینیک هوایی کشور واقع در کیلومتر 14 جاده کرج، پشت پارک چیتگر، درمانگاه حضرت ولی عصر است. تمام دانشجویان خلبانی باید معاینات پزشکی خود را در هر دو مرحله کلاس یک و دو در این کلینیک بگذرانند. کلاسهای پرواز این موسسات یا در خود موسسه برگزار میشود؛ یعنی خود موسسه هواپیما دارد (که تعداد چنین موسساتی کمتر است) یا برای کلاس پرواز شما را به شرکتهای پروازی دیگر معرفی میکنند.این موسسات امکان تحصیل و یادگیری این رشته را برای شما فراهم میکنند؛ اما بدانید که در صورتی میتوانید موفق شوید و از حرفهتان استفاده کنید که در این رشته پارتی داشته باشید وگرنه دوباره مجبورید همین هزینه را بپردازید و مدرکتان را دانشگاهی کنید تا بتوانید وارد بازار کار خلبانی شوید و در آسمانها به پرواز درآیید. اگر عشق پرواز دارید، جیبتان پر پول است و شامل بند پ یعنی پارتی میشوید میتوانید با گذراندن این دورهها خلبان شوید و به آرزوی خود برسید. دانشگاه جامع علمی کاربردی صنعت هوانوردیاگر پسرید و علاقهمند به پرواز، میتوانید در 20 تا 25 شهریور ماه در دانشگاه علمی و کاربردی صنعت هوانوردی در تهران، مشهد و بندرعباس ثبت نام کنید. این دانشگاه آزمون ورودی ندارد و داشتن معدل بالای 14 برای ورود کافی است. قبل از وارد شدن به دانشگاه شما باید یک تست پزشکی (مانند موارد قبلی) بدهید که در اصطلاح به آن تست مدیکال کلاس 2 گفته میشود. این تست هم شبیه مراحل پزشکی دانشگاه ارتش است و 5 آزمایش شنوایی سنجی، نوار قلب، مغز، عکس از قفسه سینه، اکوگرافی، آزمایش خون (سرطان، ایدز و کلا تمام آزمایشات مربوط به خون) و ... را از شما میگیرند. بعد از گذراندن مرحله پزشکی میتوانید بر سر کلاسهای کاردانی خلبانی بنشینید و مدرک P.P.Lخود را بگیرید. دوره کاردانی سه ترم طول میکشد و علاوه بر کلاسهای تئوری، کلاس عملی (پرواز) هم دارد. بعد از مرحله کاردانی که هزینه آن برای شما 10 تا 11 میلیون برآورد میشود مرحله کارشناسی است که پس از گذراندن آن مدرک IR می گیرید. در این مرحله هم باید تست مدیکال پزشکی کلاس 1 را بگذرانید. آزمایشات این دوره در حوزههای نظامی برگزار میشود و خیلی دقیقتر و کاملتر از مرحله قبلی است. در کل هزینه تحصیل یک داوطلب در رشته خلبانی چیزی نزدیک به 70 میلیون میشود.فرق موسسات خصوصی و دانشگاه علمی و کاربردیاز نظر هزینه تفاوتی ندارد و دانشگاه علمی کاربردی یک تا دو میلیون بیشتر است.موسسات خصوصی زودتر تمام میکنند اما برای استخدام باید پارتی داشته باشید ولی؛ با داشتن مدرک آکادمیک راحت تر میتوانید سرکار بروید. شما در کنار گرفتن مدرک آکادمیک میتوانید مدرک بینالمللی هم بگیرید. این مدرک با گرفتن یک آزمون تئوری و عملی از طرف سازمان هواپیمایی کشور صادر میشود. این مدرک فقط برای کسانی صادر میشود که در حال تحصیل هستند. ادامه تحصیل در خارج از ایرانکشورهای زیادی هستند که شما برای ادامه تحصیل میتوانید به آنها مراجعه کنید. کشور استرالیا به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسی که دارد گزینه مناسبی است، بعد از آن کامرون، آمریکا، آلمان و ... . هزینه تحصیلی در خارج از کشور به عهده خودتان است چون خلبانی کلا بورسیه ندارد و تفاوت هزینه آن با توجه به تفاوت قیمت دلار است. همچنین شما با داشتن مدرک بینالمللی هم میتوانید در کشورهای دیگر تحصیلتان را ادامه دهید. بعضی از کشورها مثل مالزی مدرک ما را قبول دارند اما شما در نهایت باید دوره هواپیمایی را که خودشان برای هواپیما میگذارند، بگذرانید چون به صرف یادگیری خلبانی نمیتوانید با هر هواپیمایی پرواز کنید. مثلا کلاس هواپیمای بوئینگ 747 با ایرباس اف100 متفاوت است و شما باید در حدود 3 تا 4 ماه سیمولیتور یا شبیه ساز آن هواپیما را یاد بگیرید. دختران و خلبانیشاید این سوال شما پیش بیاید که آیا دختران هم میتوانند خلبان شوند یا خیر؟ بله پاسخ آن مثبت است. در حال حاضر ما خلبانهای خانم موفقی داریم. دقت کنید خلبان یعنی کسی که کنار کاپیتان به عنوان کمک خلبان مینشیند.کار شما دخترخانمها کمی سختتر است چون نه ارتش و نه دانشگاه علمی کاربردی دانشجوی دختر نمیپذیرد و شما باید از طریق موسسات خصوصی وارد شوید و به شرط داشتن پارتی در آسمان پرواز کنید. اما این را در نظر بگیرید که این کار برایتان غیر ممکن نیست. حتی در دوره دبیرستان هم میتوانید وارد هنرستان پرواز دختران شوید و بعدها ادامه دهید. اگر واقعا عشق پرواز دارید دست روی دست نگذارید و وارد عمل شوید. غیر از خلبانی حوزههای فعالیت دیگری چون مهمانداری، افسر زمینی ( در این رشته شما تمام کارهای پرواز و هماهنگیها را یاد میگیرید فقط پرواز نمیکنید) و ... هم هستند که در صورت علاقه میتوانید در آن جا به فعالیت بپردازید.شاید برایتان جالب باشد که نظر دو نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان این رشته را هم بدانید.دیما حدیدزاده فارغ التحصیل رشته خلبانی از موسسات خصوصی میگوید: «درسهای این رشته سخت است و تاکید روی درسهای زبان، ریاضی و فیزیک بیشتر است. خلبانی اسم دهن پرکنی دارد و جایگاه اجتماعیاش هم بالاست اما فرد به آنچه که انتظارش را دارد نمیرسد. من خیلی افراد کمی را دیدم که وارد خلبانی میشوند و در آن باقی میمانند. این رشته اصلا در ایران کاربرد ندارد؛ اما اوضاع در خارج از ایران فرق می کند و بهتر است. ایران در تحریم است. تمام قطعات هواپیماها قدیمی است و از افغانستان میآید به همین دلیل هواپیماها از رده خارج است و کار خلبان بسیار سخت است. خلبانی در ایران مثل این است که به یک دکتر چاقویی زنگ زده بدهند و بگویند با آن جراحی کن. من برایم قبول این شرایط سخت است. تحصیلات این رشته را دارم اما ترجیح میدهم در شغل آزاد فعالیت داشته باشم.»اما نظر رضا قلی پور دانشجوی سال دوم دانشگاه علمی کاربردی خلبانی، رنگ دیگری دارد: «من به خلبانی بسیار علاقه دارم و راضیام. بستگی دارد با چه دیدی وارد این حرفه شوید. بعضیها هستند که پدرشان خیلی پولدار است و برای این که کار متفاوتی انجام دادهباشند وارد این رشته میشوند اما؛ بعد چون علاقه ندارند با مشکل مواجه میشوند. افراد زیادی را میشناسم که بدون علاقه و با اصرار خانواده وارد شدند و حتی چون پارتی داشتند وارد شرکت میشوند ولی خوب نمیتوانند موفق باشند. نباید یادمان برود که در این شغل کوچکترین اشتباه مساوی است با بزرگترین و غیرقابل برگشتترین اشتباه؛ پس علاقه داشتن به این کار به نفع خودشان و دیگران است. بعضی ها هم هستند که علاقه دارند اما والدینشان به علت خطرناک بودن پرواز مانع ورود آنها به این حرفه میشوند. باید درنظر داشته باشیم که در هرکاری خطر وجود دارد حتی آن کسی هم که بنایی میکند ممکن است آجر روی سرش بیفتد و آسیب ببیند. بهتر است این والدین با دید بازتری به خلبانی نگاه کنند و به فرزندانشان اجازه دهند که به رویای پرواز خود دست پیدا کنند.»در پایان باید بدانید که کار پرواز بسیار سخت است. شرط اصلی و مهم ورود به این رشته سلامت کامل جسمانی است. پرواز روی آسمانها با یک هواپیمای 400 تنی و 450مسافر و محافظت از جان آنها شجاعت و توانایی خاصی را میطلبد. باید یادتان باشد بر روی آسمان فرصت هیچ اشتباهی را ندارید.کاپیتان حسین بحرینی متولد 1331 آبادان است. سالها خلبان هواپیماهای نظامی F5، F4 و مسافربری بوده است. بنیانگذار جهاد خودکفایی و مشابهساز بعضی از قطعات هواپیمایی است. پای صحبتهای شیرین کاپیتان نشستیم و با تجربیات سی ساله و خاطرات او دنیای بیکران آسمانها را لمس کردیم.
کاپیتان با این پرسش شروع می کنم که ویژگی خلبانها چیست؟میگویند هیچ آدم عاقلی زیر پایش را خالی نمیکند، پس خلبانها آدمهای عاقلی نیستند، تنها عشق به پرواز است که جرات این حرکت را به آنها میدهد. (کاپیتان با خنده این جملات را میگویند)در مورد ورود خودتان به این حرفه برایمان بگویید.عاشق پرواز بودم، با این که نفر سوم دانشگاه شرکت نفت شده بودم و در کنکور سراسری رتبه هشت را به دست آورده بودم، این موقعیت را رها کردم و به دنبال پرواز رفتم. تحصیلات خود را در آمریکا گذراندم و هشت سال جنگ را با هواپیماهای نظامی جنگیدم. از احساستان زمانی که پرواز میکنید، بگویید.خلبانی غرور خاصی به آدم میدهد مخصوصا وقتی در نظام، لباس پرواز به تن میکنی، ابهت خاص دیگری دارد. وقتی در ارتفاع 45 تا 50 هزار پا پرواز میکنی و احساس میکنی هیچ کس بالای سرت نیست، کروی بودن زمین را احساس میکنی و میبینی طبق قوانینی حاکم, آبی که آن طرف زمین است نمیریزد و ... پس نتیجه میگیری که کنترل کنندهای وجود دارد و خدایی هست... .شما سالها خلبان هواپیمای جنگنده یا شکاری بودید و در دوره جنگ هم هشت سال با هواپیمایتان جنگیدید، خصوصیات یک خلبان شکاری چیست؟وقتی به عنوان خلبان نظامی وارد نظام شوید، آموزش میبینید، هر روز (صبح، بعدازظهر، شب) پرواز میکنید. خودتان را همیشه آماده نگاه میدارید تا روزی که جنگ شد از کشورتان دفاع کنید. این شغل شماست و خصوصیات خودش را دارد. خلبان شکاری باید به خوبی انرژیها را تبدیل کند؛ سرعت به ارتفاع، ارتفاع به سرعت، مانور دادن و ... در واقع زندگیاش این است. یک خلبان نظامی از زمانی که میپرد تا زمانی که برمیگردد، میگویند در یک ساعت پرواز، 5000 عمل انجام میدهد و این کار راحتی نیست. سختیهای پرواز با هواپیمای شکاری بیشتر از هواپیمای مسافربری است. هواپیمای شکاری هر لحظهاش مرگ است و شوخی بردار نیست. از این سختیها بگویید.میتوانم با یک مثال سختی کار را برایتان توضیح دهم؛ برای این که جسمی مثل هواپیما بخواهد از زمین بلند شود باید وزن آن اول خنثی شود یعنی با اضافه شدن قدرت کشش از زمین بلند شود، پس باید فشاری چند برابر جاذبه زمین به آن وارد شود. هواپیمای مسافربری حدودا 1000 تا 2000 پا در دقیقه بالا میرود اما شکاری حدود5000 تا 8000 پا یا بیشتر. خودتان تفاوت را در نظر بگیرید. حالا وقتی یک هواپیمای جنگنده به سمت آسمان صعود میکند چندین برابر شتاب جاذبه زمین به خلبان فشار وارد میشود. این فشار اگر از یک حدی بیشتر شود قلب توانایی رساندن خون به مغز را پیدا نمیکند، در این صورت به اصطلاح خلبان black out میشود و همه چیز را سیاه میبیند و ادامه این فشار باعث مرگ خلبان میشود. برعکس آن در حالت پایین آمدن اگر شتاب منفی از سه برابر جاذبه زمین بیشتر شود خلبان دچار عارضه دیگری خواهد بود و خون در بدن بالا میرود و خلبان همه چیز را قرمز میبیند، ادامه این فشار باعث مرگ خلبان خواهد شد. به همین دلیل خلبانان لباسهای مخصوصی میپوشند که مانع از تورم رگها میشود.پرواز با هواپیمای مسافربری چگونه است. پرواز با هواپیمای مسافربری هم لذتبخش است و هم هیجان دارد؛ اما در کل من هواپیمای شکاری را بیشتر ترجیح میدهم. در هواپیمای مسافربری کار راحتتراست. باید در نظر بگیرید که شما با توجه به هواپیمایی که سوار میشوید ممکن است از 100 تا 450 نفر مسافر داشته باشید. هنر خلبان در این است که طوری هواپیما را هدایت کند که هیچ صدمهای به مسافران وارد نشود. تجربه خلبان و مهارتش کافی نیست، پرسنل فنی هم باید هواپیما را چم کنند و این دو در کنار هم پرواز خوب و آرامی را برای مسافران شکل میدهد. در واقع اشتباه خلبان یا پرسنل فنی میتواند خیلی گران تمام شود.
خلبانی را در ایران چگونه می بینید.درکل خلبانی شغل بسیار بسیار خوبی است. هر لحظهاش با لحظه بعد و هرثانیه با ثانیه دیگر متفاوت است. شغلی پر از هیجان است. من خودم علاقه داشتم اما متاسفانه خلبانی در ایران با کشورهای دیگر متفاوت است؛ مثلا حقوق خلبانی در کشور ما با جهان قابل مقایسه نیست.کاپیتان در مورد خلبانان زن چه نظری دارند؟ به نظر من هیچ فرقی بین زن و مرد در این شغل وجود ندارد و هردو یک امتیاز دارند، متاسفانه در کشورمان هنوز به خلبانان زن آن چنان بها نمیدهند. من اگر روزی خودم شرکت هواپیمایی داشته باشم زن و مرد برایم فرقی ندارند و مهم کار و اطلاعات آنهاست.فکر میکنم برای بچهها جالب باشد که در پایان خاطرهای از اولین پروازتان برایشان تعریف کنید.من بعد از چندین ساعت پرواز با هواپیما T37در امریکا، قرار شد که solo (به تنهایی) بپرم. در این هواپیما استاد سمت راست و شاگرد (خلبان) سمت چپ مینشیند. قبل از پرواز فرمی که اطلاعات و کارهای هواپیما داخل آن است به خلبان میدهند تا امضا کند. طبق عادت بعد از امضا کردن، فرمرا به دست استاد میدادم و او داخل جعبه میگذاشت. فرمها را روی صندلی گذاشتم غافل از این که معلم کنار من ننشسته است. زمانی که با استادم میپریدم همیشه میگفت «تو کار خودت را بکن و با من کاری نداشته باش، فکر کن تنها پرواز میکنی». بعد از بلند شدن و پرواز به منطقه مانور شروع به تمرین مانور کردم. یک دفعه دیدم در کابین کاغذها پخش شدند. تازه آن موقع متوجه شدم که استاد کنارم نیست. در یک لحظه فکر کردم قلبم از کار افتاده است. اشتباه دومم این بود که هواپیما را صاف نگه داشتم و کمربندم را باز کردم و شروع به جمع کردن کاغذها کردم. جوان بودم و بیتجربه. فکر کنم در این یک یا دو دقیقه که کاغذها را جمع میکردم اصلا نفس نکشیدم. وقتی کمربند را سفت کردم و به حالت عادی برگشتم تازه فهمیدم که چه اشتباهی کردهام. نفسم به شماره افتاده بود، اکسیژن را روی 100 درصد گذاشتم تا بتوانم دوباره به حالت عادی برگردم و شروع به تمرین مانورهای نظامی کنم.
بعد از صحبت با کاپیتان بحرینی به فکر فرو رفتم. کاپیتان از دنیایی برایم حرف زده بود که تا به حال ندیده بودم. نهایت تجربه من سوار هواپیما شدن و دیدن زمین از همان پنجره کوچک کنار صندلی بود. سعی کردم تجربه کوچکم را با تجربه بزرگ و وسیع کاپیتان تطبیق دهم اما... .
سمیه عباسی
مشاور مبتکران